از جمله موضوعات بسیار مهمی که در طول روز ذهن ما را به خود مشغول میکند، تغییرات انسان است. در واقع، در هر نقشی (والد، فرزند، معلم و …) که باشیم، نسبت به تغییراتی ایجاد شده در خودمان یا اطرافیان کنجکاو میشویم. میخواهیم زمان معمول آغاز تکلم فرزند خود را بدانیم. از تغییرات ایجاد شده در نوجوان خود آگاه باشیم و نحوه مواجه صحیح با آن را بیابیم. همچنین، توانایی حافظه و یادآوری خود را بسنجیم. در واقع، تعداد بیشماری از سؤالات وجود دارد که روانشناسی رشد به آنها پاسخ میدهد. این مقاله به شما کمک میکند مراحل رشد انسان را بدانید. با روانشناسان رشد و منابع معتبر در این زمینه آشنا شوید. در پایان، برخی از بهترین متخصصان روانشناسی رشد به شما معرفی میشود.
روانشناسی رشد، شاخهای از علم روانشناسی است که به بررسی تغییرات انسان از زمان بارداری تا مرگ میپردازد. رشد و تغییر بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان است. بنابراین این رشته، به دنبال پاسخ به این پرسش است که “چگونه و چرا افراد در طول زندگی خود تغییر میکنند؟“. در واقع، بخش زیادی از تغییرات طبیعی و اجتناب ناپذیر است. با این حال، چالشهایی را ایجاد میکند که نیازمند دانستن اطلاعات بیشتر است.
طبق انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، روانشناسی رشد بر چگونگی رشد، تغییر، سازگاری و بلوغ انسان در مراحل مختلف زندگی تمرکز دارد. در واقع، هدف روانشناسی رشد صرفاً بررسی تغییرات جسمی نیست. بلکه، تغییرات در عملکرد شناختی، انگیزشی، روانی فیزیولوژیکی و اجتماعی را که در طول زندگی انسان رخ میدهد، را شامل میشود. در طول قرن 19 و ابتدای قرن 20، موضوع مورد توجه روانشناسی رشد، روانشناسی کودک بود. اما از دهه 1950 علاقه به رابطهی بین متغیرهای شخصیتی و تربیت کودک خود را نشان داد.
از طرفی در روانشناسی رشد، نظریههایی همچون، نظریه رفتاری بی اف اسکینر و نظریه شناختی ژان پیاژه به رشد کودک در دوران نوجوانی علاقهمند بودند. در این میان، اریک اریکسون توجه به بزرگسالی را مطرح کرد. او معتقد بود، علاوه بر رشد کودکی، رشد بزرگسالی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این موارد، روانشناسان فرآیندهایی که زیربنای رشد رفتار فرد از تولد تا مرگ است را نیز بررسی کردند. مانند، جنبههای مختلف محیط فیزیکی-شیمیایی که میتواند در طول دوره داخل رحمی و هنگام تولد بر فرد تأثیر بگذارد. در اواخر قرن 20، توجه به بسیاری از موضوعات مرتبط با فرآیندهای روانشناختی افزایش یافت. این موضوعات شامل، رابطه وراثت و محیط، تداوم و ناپیوستگی در رشد، و عناصر رفتاری و شناختی در رشد انسان بود.
هدف اصلی روانشناسی رشد، توصیف، تبیین و بهینه سازی رشد است. در واقع، مسیر رشد یک مسیر متداول است و همه افراد آن را پشت سر میگذارند. اما، تجربه هر فردی متفاوت و منحصر به فرد است. روانشناسان رشد میخواهند این تفاوت ها را در ابتدا توصیف و سپس تبیین کنند. در نتیجه، از این طریق برای بهتر طی شدن فرآیند رشد اقداماتی انجام دهند. به طور کلی، روانشناسی رشد علیرغم اینکه یک رویکرد نسبتاً جدید است، کاربردهای فراوانی دارد. در واقع، نظریههای آن یک نگاه کلی درباره مراحل رشد انسان و ویژگیهای هر مرحله در اختیار انسان میگذارد.
در روانشناسی رشد برای مراحل رشد انسان، تقسیمبندیهای سنی قراردادی و تقریبی وجود دارد. مخصوصاً در رابطه با زندگی بزرگسالان، چون هیچ رویداد اجتماعی مشخصی مانند، آغاز مدرسه و … وجود ندارد. در نتیجه، نمیتوانیم مرز خاصی برای ورود از یک دوره به دوره بعدی تعیین کنیم. همچنین، نحوهی برخورد هر انسان با اتفاقات روزمره متفاوت است. در واقع، ممکن است فردی با فرا رسیدن زمان بازنشستگی احساس منفی بیشتری را نسبت به دیگران تجربه کند. با این حال، در روند رشد انسان، برخی ویژگیهای کلی وجود دارد که در ادامه آورده شده است.
ویژگیهای رشدی اساسی هر مرحله | |||
دوره سنی | رشد جسمانی | رشد شناختی | رشد روانی-اجتماعی |
دوره پیش از تولد (از لقاح تا تولد)
|
در این دوره لقاح رخ میدهد. ساختارها و اندامهای اصلی بدن تشکیل میشود. رشد جسمی در این دوره نسبت به سایر مراحل رشد بیشترین سرعت را دارد. از طرفی، نسبت به محیط اطراف نیز بسیار آسیبپذیر است. | توامندی یادگیری و یادآوری و همچنین واکنش نشان دادن به محرکهای حسی نیز ایجاد میشود. | جنین به صدای مادر عکسالعمل نشان میدهد. در واقع، تمایل دارد فقط صدای مادر را بشنود.
|
طفولیت و نوپایی (تولد تا 3 سالگی)
|
از نظر روانشناسی رشد، زمان تولد کلیه حواس و دستگاههای بدن تا حدی فعال هستند. رشد مغز همچنان ادامه دارد و پیچیدهتر میشود. از طرفی، مغز نسبت به اثرات محیط بسیار آسیبپذیر است. رشد جسمی و مهارتهای حرکتی نیز بسیار پر سرعت است. | در هفتههای اول نیز، توانایی یادگیری و یادآوری وجود دارد. از سال دوم، توانایی استفاده از نمادها و حل مسئله بوجود میآید. همچنین، استفاده از زبان و درک مطلب نیز رشد میکند. | دلبستگی به والدین و دیگران در این مرحله ایجاد میشود.
خودآگاهی شکل میگیرد. همچنین، کودک از حالت وابستگی به دیگران به خودمختاری میرسد. از طرفی، تمایل کودک به دیگر کودکان نیز زیاد میشود. |
اوائل کودکی (3 تا 6 سالگی) | رشد و نمو همچنان ادامه دارد. چهره کودک و اعضای بدنش شبیه بزرگسالان میشود. اشتها تا حدی کاهش مییابد. مشکلات خواب نیز شیوع بیشتری دارند.
دست برتری ظاهر میشود. همچنین، مهارتهای حرکتی عمده و ظریف و قدرت بدنی بالا میرود. |
تفکر او مقداری خودمیانبین است، اما میتواند دیدگاههای دیگران را درک کند.
چون رسش شناختی کامل شکل نگرفته، برخی تصورات غیر منطقی نسبت به جهان دارد. حافظه و زبان رو یه رشد است. در نتیجه، میتوان هوش کودک را پیشبینی کرد. برخی از کودکان به پش دبستانی و تعداد زیادی به کودکستان میروند. |
براساس روانشناسی رشد، خودپنداره و برداشت کودک از هیجانها رشد مییابد. مواردی همچون استقلال، خود کنترلی، خلاقیت و مراقبت از خود افزایش مییابد. عزت نفس در کودک حالتی کلی دارد. همچنین، هویت جنسی ایجاد میشود. بازیهای کودک، بیشتر تخیلی و نسبت به گذشته ماهیت جمعی دارند. در این زمان، پرخاشگری، ترس و نوع دوستی رایج است. برای کودک خانواده همچنان محور است. اما، تمایل به سایر کودکان نیز افزایش مییابد.
|
میان کودکی (6 تا 11 سالگی) | از نظر روانشناسی رشد، در این زمان رشد و نمو آهستهتر میشود. از طرفی، توان بدنی و ورزشی بیشتر میشود. هر چند بیماریهای دستگاه تنفس رواج دارد، اما وضعیت سلامت فرد از دورههای دیگر بهتر است. | توانایی حافظه و زبان بالاتر میرود. خود میان بینی کمتر میشود. همچنین، تفکر منطقی به شیوهی عینی آغاز میشود. چون کودک رشد و تحول شناختی داشته، میتواند آموزش رسمی در مدارس دریافت کند. در نتیجه، توانمندی یا نیازمندی کودکان در زمینه آموزش آشکار میشود. | درک کودک از خود پیچیدهتر میشود. در نتیجه، بر عزت نفس او مؤثر است. کودک تمایل دارد به جای نظارت والدین، خودش بر امور مسلط باشد. همچنین، اهمیت همسالان غیر قابل انکار است. |
نوجوانی (11 تا حدود 20 سالگی) | تغییرات جسمی بسیار سریع است. بلوغ جسمی رخ میدهد. همچنین خطر اختلالات خوردن و مصرف مواد، سلامتی را تهدید میکند. | از نظر روانشناسی رشد، نوجوان به تفکر انتزاعی و استدلال علمی دست مییابد. از طرفی، همچنان برخی افکار ناپخته در او دید میشود.
همچنین، نوجوان برای ورود به دانشگاه و انتخاب شغل آمادگی به دست میآورد. |
هویتیابی، از جمله هویت جنسی نقش مهمی دارد.
ارتباط با والدین غالباً مطلوب است. نقش همسالان برای تشکیل هویت بسیار مهم است. این تأثیر میتواند مثبت یا در جهتهای ضد اجتماعی باشد. |
جوانی (20 تا 40 سالگی) | بیشترین توانایی جسمی در این زمان است. اما، پایدار نیست. نوع سبک زندگی فرد در سلامت او بسیار مؤثر است. | قدرت فکری و نحوه قضاوت اخلاقی فرد پیچیدهتر میشود. انتخاب تحصیلات و شغل نهایی میشود. | همچنین، روانشناسی رشد معتقد است، شخصیت فرد شکل گرفته و ثبات مییابد. با این حال، اتفاقات زندگی میتواند شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار دهد. |
میانسالی (40 تا 65 سالگی) | از نظر روانشناسی رشد، توانمندیهای فرد رو به افول میرود. در زنان، یائسگی رخ میدهد. | تواناییهای ذهنی فرد در اوج قرار دارد. همچنین، از نظر مهارتهای شغلی و حل مسائل علمی بسیار توانمند است.
خلاقیت فرد به لحاظ کیفیت بالاتر و به لحاظ کمیت کمتر میشود. برخی فراد در شغل خود پشرفت و برخی دیگر افت میکنند. در نتیجه، فرسودگی را تجربه میکنند. |
هویت فرد همچنان در حال شکل گیری است. از طرفی، واقعه فشارزا گذار از میانسالی نیز وجود دارد.
مسئولیت دوجانبه نگهداری از فرزندان و والدین سالمند نیز فشار روانی ایجاد میکند. همچنین، رفتن فرزندان از خانه باعث ایجاد تجربه آشیانه خالی میشود. |
پیری (65 سالگی به بالا) | سلامتی و شرایط جسمی تا حدی تغییر میکند. با این حال، بیشتر افراد سالم و فعالند. | براساس روانشناسی رشد، اکثر افراد از لحاظ ذهنی هوشیار هستند.
با اینکه هوش و حافظه از برخی جهات کاهش مییابد، اما افراد برای جبران این نقائص کارهای دیگری انجام میدهند. |
بازنشستگی باعث افزایش وقت و همچنین بحرانهای خاص خود میشود.
فرد باید برای مرگ خود و عزیزان آماده شود و با آن کنار بیاید. تداوم ارتباط با خانواده به عنوان یک پایگاه هویتی بسیار مهم است. همچنین، افراد به دنبال معنایی برای زندگی خود هستند و این عمدهترین موضوع است. |
محققان روانشناسی رشد، نظریهها و تئوریهای زیادی را برای رشد انسان ارائه کردهاند. برخی از آنها، به عنوان نظریههای بزرگ شناخته میشوند که با رویکرد مرحلهای هر جنبهای از رشد را توصیف میکنند. از طرفی، برخی دیگر به عنوان نظریههای کوچک شناخته میشوند. این نظریهها، فقط بر جنبه محدودی از رشد مانند، رشد شناختی یا اجتماعی تمرکز میکنند. به طور کلی، برخی از این نظریات در روانشناسی رشد شامل موارد زیر است:
این نظریه با کارهای زیگموند فروید آغاز شد و یکی از بزرگترین نظریههای روانشناسی رشد کودک است. او با کار بالینی بر روی بیماران روانی به این نتیجه رسید که، تجربیات دوران کودکی و تمایلات ناخودآگاه بر رفتار فرد تأثیر می گذارد. از نظر او، تعارضهایی که در کودکی ایجاد میشود، تأثیر مادامالعمری بر شخصیت و رفتار فرد دارد. بر اساس نظر او، در هر مرحله از رشد انرژی انسان بر یکی از نقاط لذت بخش بدن متمرکز میشود. در نتیجه، کودک با تعارضاتی روبه رو میشود. پس، اگر یک مرحله را با موفقیت پشت سر نگذارد، باعث تثبیت در آن نقطه رشد میشود. در نتیجه، تأثیر منفی بر بزرگسالی او دارد. برخی دیگر از نظریههای رشد کودک نشان میدهند، که شخصیت در تمام طول زندگی به تغییر و رشد ادامه میدهد. با این حال، فروید معتقد بود که تجربیات اولیه بیشترین نقش را در شخصیت فرد دارند. همچنین، از نظر فروید بخش بزرگی از شخصیت تا پنج سالگی شکل میگیرد.
اریک اریکسون یکی از افرادی بود که از نظریه فروید متأثر شده بود. همچنین، به گسترش نظریه روانکاوی و رشد نظریه خود پرداخت. نظریه هشت مرحله ای رشد روانی-اجتماعی اریکسون در روانشناسی رشد، رشد و تغییر را در طول زندگی، با تمرکز بر تعامل اجتماعی و درگیری هایی که در مراحل مختلف رشد به وجود می آیند، توصیف میکند. این نظریه با نظریه فروید شباهتهایی دارد اما از بسیاری جهات متفاوت نیز هست. اریکسون معتقد بود به جای علاقه جنسی، تعامل اجتماعی نقش بسیار مهمی در رشد انسان دارد. این نظریه رشد انسان را از کودکی تا مرگ توصیف میکند. همچنین، معتقد است در هر مرحله افراد با تعارضهایی مواجه میشوند. این تعارضها بر عملکرد بعدی فرد تأثیر بسیار زیادی دارد.
مکتب رفتارگرایی در نیمهی اول قرن بیستم به عنوان نیروی غالب در روانشناسی تبدیل شد. این نظریه معتقد بود، روانشناسی باید بر رفتارهای قابل مشاهده انسان متمرکز شود تا علمیتر باشد. در واقع، این نظریه روانشناسی رشد نقش بسیار مهمی برای محیط قائل بود. همچنین، محیط را عامل شکل دهی رفتار انسان میدانست. افرادی مانند جان بی واتسون، ایوان پاولوف و بی.اف.اسکینر بنیانگذاران این نظریه هستند. آنها معتقدند، رشد واکنشی به پاداش، تنبیه، محرک و تقویت است. این نظریه از این جهت که به دنیای درون انسان هیچ توجهی ندارد، با سایر نظریهها متفاوت است. دو نوع یادگیری شرطی سازی عامل و شرطی سازی کلاسیک از این رویکرد به وجود آمد. شرطی سازی کلاسیک، شامل یادگیری از طریق جفت کردن یک محرک طبیعی با یک محرک خنثی قبلی است. شرطی سازی عامل، از تقویت و تنبیه برای اصلاح رفتارها استفاده میکند.
این نظریه بر رشد فرآیندهای فکری انسان و نحوه تأثیر آنها بر درک و تعامل با جهان میپردازد. این یکی از تأثیرگذارترین نظریههای روانشناسی رشد شناختی است. این دیدگاه پیاژه که ” کودکان متفاوت از بزرگسالان فکر میکنند”، الان بدیهی است. اما، در زمان خود انقلابی ایجاد کرد. پیاژه، برای توضیح رشد فکری کودکان، نظریهای درباره رشد شناختی ارائه کرد. مراحل این نظریه شامل موارد زیر است:
مرحله حسی حرکتی: یک دوره زمانی بین تولد تا دو سالگی است که در طی آن دانش نوزاد از جهان به ادراکات حسی و فعالیتهای حرکتی او محدود میشود. همچنین، رفتارها محدود به پاسخهای حرکتی ساده ناشی از محرکهای حسی است.
مرحله پیش عملیاتی: دورهای بین سنین 2 تا 6 سالگی که در طی آن کودک استفاده از زبان را یاد میگیرد. در این مرحله، کودکان هنوز منطق واقعی را درک نمیکنند. نمیتوانند اطلاعات را به صورت ذهنی دستکاری کنند. همچنین، نمیتوانند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند.
مرحله عملیات عینی: دورهای بین سنین 7 تا 11 سالگی که در طی آن کودکان درک بهتری از عملیات ذهنی به دست میآورند. کودکان شروع به تفکر منطقی در مورد رویدادهای مشخص میکنند. اما، در درک مفاهیم انتزاعی یا فرضی مشکل دارند.
مرحله عملیات انتزاعی: دورهای بین 12 سالگی تا بزرگسالی که در آن افراد توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی را پیدا میکنند. مهارتهایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامهریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار میشوند.
این نظریه از اولین نظریههای روانشناسی رشد در زمینه رشد اجتماعی بود. بالبی معتقد بود، روابط اولیه با مراقبین نقش بسیار مهمی در رشد کودک دارد و در کل زندگی او تأثیر میگذارد. در واقع، کودک با نیاز ذاتی به دلبستگی متولد میشود. کودکان در تلاشند تا رابطهای امن و نزدیک با مراقب خود برقرار کنند. بنابراین، پاسخگویی به موقع والدین و ایجاد این دلبستگی به شیوهی ایمن، ضامن سلامت روان کودک است. از طرفی، عدم تشکیل دلبستگی به شیوه ایمن باعث ایجاد دلبستگی ناایمن میشود. در نتیجه، اثرات منفی غیرقابل انکاری بر روان کودک دارد.
نظریه یادگیری اجتماعی در روانشناسی رشد با کارهای بندورا شناخته میشود. او معتقد بود شرطی سازی و تقویت برای توضیح همه یادگیری انسان کافی نیست. در واقع، طبق نظریه یادگیری اجتماعی رفتارها از طریق مشاهده و تقلید آموخته میشوند. با مشاهده اعمال دیگران، از جمله والدین و همسالان، کودکان مهارت های جدیدی را پرورش میدهند و اطلاعات جدیدی کسب میکنند. این نظریه معتقد است که مشاهده نقش مهمی در یادگیری دارد. اما، مشاهده یک الگو زنده ضروری نیست. بلکه، گوش دادن یک دستورالعمل شفاهی و یا مشاهده عملکرد شخصیتهای واقعی یا تخیلی در فیلم نیز این اثر را دارد.
ویگوتسگی یک نظریه یادگیری مهم ایجاد کرد که در روانشناسی رشد، به خصوص در زمینه آموزش بسیار کاربرد دارد. او همانند پیاژه بر این باور بود که کودکان به صورت فعال و از راه تجربیات علمی یاد میگیرند. یادگیری، یک فرآیند ذاتی اجتماعی است. همچنین، از طریق تعامل با دیگران، یادگیری در درک فرد از جهان ادغام میشود. این نظریه، منطقه مجاور رشد را نیز معرفی کرد. یعنی، فاصله بین آنچه یک فرد میتواند با کمک انجام دهد و آنچه که می تواند به تنهایی انجام دهد. بنابراین واضح است که افراد با کمک دیگران میتوانند به تدریج یاد بگیرند و مهارتها و دامنه درک خود را افزایش دهند.
بسیاری از ما کنجکاو هستیم تا درباره رشد انسان یشتر بدانیم. برای ما جالب است بدانیم عکسالعمل افراد به بازنشستگی چیست؟ کودکان از چه زمانی لبخند میزنند؟ چرا نوجوان پرخاش میکند؟ چه زمانی میتوان زبان دوم را به کودک آموزش داد؟ همچنین، آیا هوش من نرمال است؟ و هزاران سؤال دیگر که روزانه با آن مواجه میشویم. یک منبع غنی برای پاسخ به چنین سؤالاتی، استفاده از کتابهای روانشناسی رشد است. برخی کتابها علمیتر و برخی عامیانهتر به پاسخ این سؤالات پرداختهاند. با این حال، چند منبع غنی علمی در روانشناسی رشد برای پاسخ به این سؤالات وجود دارد که میتوانید به آنها رجوع کنید.
نام کتاب | نویسنده | مترجم |
---|---|---|
روانشناسی رشد و تحول انسان | دایان ای. پاپالیا و همکاران | دکتر داوود عرب قهستانی و همکاران |
روانشناسی رشد (2 جلد) | لورا برک | یحیی سید محمدی |
روانشناسی رشد | حسن احدی، شکوهالسادات بنیجمالی | _____ |
سبک زندگی | مسعود آذربایجانی | _____ |
استفاده از روانشناسی رشد و مراجعه به متخصصان آن در هر زمانی مفید است. در واقع، اطلاعاتی که یک روانشناس رشد درباره هر مرحله رشد انسان در اختیار شما قرار میدهد نقش تعیین کنندهای دارد. به طور کلی، اگر سؤالاتی در زمینه رشد کودک خود دارید که پاسخ آن را نمیدانید. اگر با فرد مسن که علائم زوال عقل، بیماری یا زوال شناختی را تجربه میکند، در ارتباط هستید. همچنین، اگر نگران تأخیر رشدی در فرزند خود هستید. یک روانشناس رشد مطمئن میتواند به شما کمک کند. در نتیجه، از بهنجار یا نابهنجار بودن مسیر رشد کودک خود یا … مطمئن میشوید. بنابراین، مراجعه، ارزیابی، تشخیص و درمان به موقع بسیار مهم است.
برخی زمان هایی که مراجعه به متخصص روانشناسی رشد لازم است، شامل موارد زیر است:
از طرفی، یک روانشناس رشد ممکن است برخی از ارزیابیها را خود انجام دهد یا به متخصصان دیگر ارجاع دهد. مانند:
علاوه بر این موارد، روانشناس رشد در رابطه با تعامل با دوستان، عملکرد در مرسه و .. نیز سؤالاتی خواهد پرسید.
هر فردی فقط یک بار مراحل رشد را طی میکند. از طرفی، هر مرحله از رشد خصوصاً زمان کودکی، تأثیر بسیار مهمی بر سایر مراحل دارد. بنابراین، کم کاری یا عدم آگاهی ممکن است ضربههای جبران ناپذیری داشته باشد. به عنوان مثال، دو سال اول زندگی کودک برای شکل گیری دلبستگی بسیار مهم است. والدینی که توجه کافی نداشته باشند، باعث ایجاد دلبستگی ناایمن در کودک خود میشوند. در نتیجه، او را در معرض انواع مشکلات رفتاری قرار میدهند. پس، استفاده بههنگام از روانشناسهای رشد نقش غیر قابل انکاری دارد. شما میتوانید سؤالات و نظرات خود را با روانشناسهای باتجربه مرکز مشاوره باتابان در میان بگذارید.
مشاور اختلالات فردی و روانکاوی
زوج درمانی، مشاوره فردی و خانوادگی، درمان اختلالات خلقی، اضطراب، افسردگی
مشاور حقوقی، کیفری و خانواده
مشاوره ازدواج و زوح درمانی و درمان اختلالات جنسی
حتما در مجله روانشناسی مرکز مشاوره باتابان بخوانید:
برای عضویت در خبرنامه و دریافت جدیدترین مقالات به صورت هر دو هفته یکبار، لطفا ایمیل خود را وارد کنید