زمانی که ما بیش از حد بر روی یک موضوعی متمرکز میشویم و از ادامه دادن آن تنش را تجربه میکنیم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد وسواس است. در واقع، تصور میکنیم به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) مبتلا شدهایم. اما، اینطور نیست. در واقع، ممکن است فردی به وسواس فکری مبتلا شود اما، اختلال OCD را تجربه نکند. بنابراین، قبل از جستجو در این رابطه که وسواس چیست، خوب است به خاطر داشته باشیم که لازم نیست هر وسواسی را به عنوان یک علامت خطرناک یک بیماری روانی در نظر بگیریم. حتماً مایلید بدانید وسواس فکری چیست؟ چگونه ایجاد میشود؟ چطور میتوانیم آن را درمان کنیم؟ و … در این مقاله قصد داریم در این رابطه بیشتر صحبت کنیم.
وسواس فکری، تمایلات یا تصاویر ذهنی مکرر، مزاحم و ناخواسته است که هم در افراد عادی و هم در افراد مبتلا به OCD دیده میشود. با این حال، افراد مبتلا به OCD در مقایسه با جمعیت عمومی، پریشانی، احساس گناه، احساسات منفی و دخالت در زندگی روزمره بیشتری را تجربه میکنند. در واقع، این افکار چون مزاحم و ناخواسته هستند، باعث ایجاد اضطراب میشوند و شدت این اضطراب در افراد OCD بسیار بیشتر است. بنابراین، این افراد برای تسکین اضطراب خود، به سمت رفتارهای اجباری میروند. اجبارها، تشریفات یا رفتارهایی هستند که موقتاً ناراحتی فرد را در مورد یک وسواس ناخواسته و آزاردهنده خنثی میکنند. بنابراین، افراد OCD ممکن است وسواس فکری، وسواس عملی یا هر دو را داشته باشند. پس، بیشتر مردم سطوحی از وسواس را در مقطعی از زندگی تجربه میکنند. با این حال، بیشتر افرادی که گاه به گاه افکار مزاحم را دارند، به اختلال OCD مبتلا نمیشوند.
افکار وسواسی و اجبارهای همراه آنها، طاقت فرسا و وقت گیر هستند. افراد مبتلا به وسواس ممکن است با انجام یک عمل خاص، مانند شستن دستها، «چک کردن» (درها، قفلها، اجاقها و غیره)، شمردن، یا پرسیدن سؤالات تکراری، به دنبال کاهش تنش درونی خود باشند. وسواسها معمولاً در کنار موضوعات خاص اضطرابزا قرار میگیرند، مانند ترس از آسیب، بیماری و همچنین چیزهایی که نامناسب یا اشتباه هستند.
شناخت انواع وسواسها میتواند نگاه ما را نسبت به دامنه وسیع این مشکل روشنتر کند. بنابراین، رایجترین انواع وسواسها عبارتند از:
افرادی که با این نوع وسواس درگیر هستند، از اشتباه کردن میترسند. بنابراین، این نوع وسواس فکری باعث ایجاد چرخه اجتناب و دوری از موقعیتهای تنشزا میشوند. حال اگر بخواهیم به صورت دقیقتر موضوعاتی که این افراد با آن درگیر هستند را بیان کنیم میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
البته، موارد دیگری نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، بر خلاف باور عمومی، وسواسهای کمال گرا همیشه در مورد سازماندهی، آراستگی، یا چیدمان وسایل خانه نیست. برخی از افراد مبتلا به OCD نیز با نوعی کمال گرایی اخلاقی است. این افراد به اعتقادات مذهبی پایبندی سخت گیرانهای دارند و رعایت ملاکهای اخلاقی برای آنها بسیار مهم است. بنابراین، رعایت معیارهای مذهبی، دینی و اخلاقی با هر کیفیتی مطلوب نیست. پس، مشاوره فردی را باید در اولویت قرار دهیم.
افراد مبتلا به این نوع وسواس فکری، دائماً درباره رابطه عاشقانه خود دچار شک میشوند. در واقع، نوعی نگرانی درباره شریک عاشقانه خود دارند و میترسند که ترک یا رها شوند. با بررسیهای انجام شده، این موضوع روشن شده که این افراد در دوران کودکی آسیبهایی را تجربه کردهاند. به نوعی، توسط والدین طرد شدهاند و دلبستگی ناایمن را تجربه کردهاند. از طرفی، برخی دیگر در رابطه گذشته خود با خیانت مواجه شدهاند و وسواس رابطهای الآن آنها ناشی از آن است. برخی نشانههایی که میتواند در این زمینه به شما کمک کند شامل موراد زیر است:
معمولاً افراد درگیر وسواس فکری رابطهای، برای اینکه اضطراب خود را کاهش دهند، دائماً به اشکال مختلف از شریک زندگی خود میخواهند که عشق و وفاداری خود را ثابت کند. همچنین، ممکن است برای یافتن همسر ایدهآل خود یا ایجاد یک رابطه عالی برای مدیریت کردن این پریشانی بیش از حد خیال پردازی کنند.
وسواس آلودگی بیشتر از سایر اشکال وسواس برای ما رایج است و به نوعی وسواس را با آن تداعی میکنیم. افرادی که مبتلا به این وسواس فکری شدید هستند،
بنابراین، زمانی که حتی با احتمال آلودگی مواجه میشوند، هیجان غم و اضطراب را تجربه میکنند. در نهایت، برای اینکه از این هیجانات منفی فاصله بگیرند، معمولاً کارهای زیر را انجام میدهند:
ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگری نیز یکی دیگر از افکار و به دنبال آن اعمال وسواسی رایج است. در واقع، این، افراد میترسند از طرق زیر مرتکب آسیب شوند:
بسیاری از افراد مبتلا به OCD احساس “مسئولیت بیش از حد در قبال آسیب” دارند. به این معنی که، احساس می کنند اعمال روزمره آنها میتواند باعث ایجاد اتفاقات ناگوار شود، حتی زمانی که بعید یا غیرممکن باشد. بنابراین این افراد،
افکار مزاحمی که افراد در وسواس فکری تجربه میکنند، معمولاً با چیزی ترسناک، خطرناک و نامناسب مرتبط هستند. مانند،
بیش از 80 درصد افراد عادی، افکار مزاحم را تجربه میکنند. با این حال، این افکار برای افرادی که به OCD مبتلا هستند، به حدی اضطراب ایجاد میکند که باعث ایجاد اختلال در عملکرد روزانه آنها میشود. اما، باید در نظر داشته باشیم که داشتن افکار مزاحم به این معنی نیست که ما بر اساس آنها عمل خواهیم کرد. در واقع، این افکار مزاحم زمانی که با اضطراب بسیار بالا همراه شوند باعث ایجاد رفتارها و اجبارهایی برای کاهش احساس اضطراب میشوند.
براساس dsm-5، افرادی که مبتلا به وسواس فکری هستند با 2 معیار زیر تشخیص داده میشوند:
افرادی که میخواهند برای رهایی از اضطراب افکار وسواسی کاری انجام دهند، نشانههای وسواس عملی را نیز دارند که شامل موارد زیر است:
پدیدههایی که روان ما را تحت تأثیر قرار میدهند و زمینه ابتلا به مشکلات روانی را فراهم میکنند، معمولاً علت واحدی ندارند. بلکه، مجموعهای از عوامل در کنار هم باعث ایجاد آنها میشوند. وسواس نیز از این قاعده مستثنی نیست. متخصصان روان درمانی، هنوز در مورد منشأ وسواس در ذهن انسان بحث میکنند. با این حال، چند فرضیه فعلی در مورد علل وسواس وجود دارد که شامل موارد زیر است:
براساس این فرضیه، بسیاری از افرادی که وسواس را تجربه میکنند، نوعی استعداد زنتیکی برای ابتلا به آن دارند. بنابراین، ما ممکن است وسواس را از طریق DNA خود به ارث ببریم. تحقیقات نیز از این فرض حمایت کرده است. در واقع، میزان وسواس فکری در بین خویشاوندان نزدیک بزرگسالان مبتلا به آن، 2 برابر بیشتر از خویشاوندان افراد عادی میباشد. از طرفی، در خویشاوندان کودکان و نوجوانان مبتلا به وسواس فکری، 10 برابر بیشتر است. همچنین، مطالعات دوقلوها نشان میدهد حدود 45 تا 65 درصد از علائم OCD را میتوان به عوامل ژنتیکی نسبت داد.
برخی تحقیقات، عوامل ژنتیکی را دخیل دانستهاند. متخصصان دیگر فکر میکنند ممکن است تفاوتهای شیمیایی در مغز برخی افراد وجود داشته باشد که احتمال ابتلا به وسواس را افزایش دهد. مطالعات تصویربرداری انجام شده بر روی افراد مبتلا به OCD بیش فعالی را در مناطقی از مغز که در کنترل تکانه، تنظیم هیجانی و تصمیم گیری نقش دارند، نشان داده است. در واقع، ناهنجاری در قشر پیشین حدقهای، قشر کمربندی قدامی و جسم مختط تأثیر بالایی در وسواس دارد.
معمولاً مشکلات تهدید کننده سلامت روان، بالقوه هستند و با وجود زمینه محیطی مساعد بروز مییابند. این زمینههای محیطی برای افراد مختلف متفاوت است. شاید برخی یا یک حادثه جزئی و برخی دیگر با داشتن تروماهای سنگین علائم وسواس را آشکار کنند. بنابراین، برخی از رایجترین عوامل محیطی ایجاد کننده وسواس فکری شدید و خفیف شامل موارد زیر است:
زمانی که ما با نشانههای وسواس فکری آشنا میشویم و متوجه بروز این رفتارها در دیگران هستیم؛ مهمترین دغدغه ما نوع مواجه با این مشکل است. نمیدانیم داروی وسواس فکری چیست؟ و آیا باید به افکار فرد مبتلا مبنی بر اینکه “اگر باز نگردیم و اجاق گاز را خاموش نکنیم اتفاق بدی میافتد”، توجه کنیم یا خیر. در واقع، نمیدانیم توجه به این احساس تهدید برای فرد مبتلا بهتر است یا نادیده گرفتن آن؟
متخصصان روان درمانی، معتقدند در تعامل با افرادی که وسواس فکری شدید دارند نکات زیر را در نظر بگیرید:
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که میخواهید بدانید برای وسواس فکری چی بخوریم تا علائم آن کاهش یابد؟ باید بدانید درمان وسواس فکری حتماً باید با نظر روانپزشک یا درمانگر متخصص انجام شود و صرفاً با دارو نیست. در واقع، پایهی اصلی این درمان استفاده از تکنیکهای رویکردهای روانشناختی است. مانند، CBT است. این درمان، با نام درمان شناختی-رفتاری شناخته شده است. همچنین، به آن درمان مواجهه همراه با جلوگیری از تشریفات (ERP) نیز گفته میشود.
در این درمان، از مدیریت افکار و سپس تمرینات عملی برای مدیریت و درمان مشکل استفاده میشود. درمانگر بیمار را تشویق میکند تا با ترسها و افکار وسواسی بدون تلاش برای خنثی کردن آنها یعنی همان اجبارها مواجهه شود. این کار ابتدا با موقعیتهایی شروع میشود که کمترین اضطراب را ایجاد میکنند. سپس، به سمت موقعیتهای با اضطراب بیشتر پیش میرود. ممکن است قبل از شروع درمان این تصور وجود داشته باشد که مواجهه با این افکار بسیار سخت است. اما، با شروع درمان این تصور از بین میرود. زیرا، متوجه میشود که آن اضطراب است کهکاهش مییابد.
در این میان، برخی از افراد با وجود دریافت روان درمانی، باز هم نشانههایشان کاهش نمییابد. بنابراین، این افراد باید دارو دریافت کنند. داروی اصلی درمان وسواس فکری، نوعی ضد افسردگی به نام مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)هستند. SSRI میتواند با افزایش سطح یک ماده شیمیایی به نام سروتونین در مغز به بهبود علائم OCD کمک کند. البته، این دارو عوارض جانبی دارد. بنابراین، به هیچ عنوان نباید بدون دستور پزشک مصرف شود. همچنین، اگر صلاحدید بر مصرف آن باشد، مقاومت دربرابر مصرف نکردن تأثیری ندارد و نشانهها را افزایش میدهد.
متخصصان رفتار درمانی معتقدند واکنش مراجعین به درمان وسواس مختلف است. برخی افراد مشکلات دیگری همراه با وسواس دارند. در نتیجه، مدت زمان بیشتری برای درمان آن باید سپری کنند. از طرفی، برخی دیگر مشکلات کمتری دارند و میتوانند با مدت درمان کمتر و مطابق با طرح درمان بهبود یابند. البته، رهایی از این مشکل با همکاری مراجع محقق میشود. در واقع، تا زمانی که تکنیکهای گفته شده در جلسه درمان انجام نشود، تغییری در شرایط فرد ایجاد نمیگردد. چه بسا، با دریافت درمان مقطعی نسبت به بهبود نیز مقاوم شود. بنابراین، بخش زیادی از فرآیند درمان وسواس منوط به همکاری مراجع است. با این حال، معمولاً هر فردی باید حداقل یک بازه دو ماهه را برای درمان اختصاص دهد. در واقع، افراد مبتلا به OCD نسبتاً خفیف معمولاً به حدود 8 تا 20 جلسه درمان با درمانگر نیاز دارند و تمرینات بین جلسات در خانه انجام می شود. اگر OCD شدیدتر باشد، ممکن است به یک دوره درمانی طولانیتر نیاز باشد.
اگر وسواس را تجربه میکنید، حتماً متوجه شدهاید که نشانههای آن با گذشت زمان تشدید میشوند. همچنین، موضوعات جدیدتری نیز به آنها اضافه میشود و سایر جنبههای زندگیتان را نیز درگیر میکند. بنابراین، مایلید که این مشکل را درمان نمایید تا بتوانید با آسودگی خاطر و به دور از افکار اضطراب آور به اموراتتان بپردازید. در همین راستا، ما به شما متخصصانی را معرفی میکنیم که سابقه درخشانی در درمان این مشکل دارند. با دریافت وقت مشاوره، میتوانید برنامه درمانی مناسب با سطح مشکل خودتان را دریافت نمایید. در نتیجه، با یک برنامه زمانی منظم و منسجم با این افکار خداحافظی کنید و آنها را تحت کنترل خودتان درآورید.
مشاور اختلالات فردی و روانکاوی
زوج درمانی، مشاوره فردی و خانوادگی، درمان اختلالات خلقی، اضطراب، افسردگی
مشاوره ازدواج | مشاوره تحصیلی
مشاور حقوقی، کیفری و خانواده
مشاوره ازدواج و زوح درمانی و درمان اختلالات جنسی
زوج درمانی | درمان اختلالات اضطرابی و وسواس
حتما در مجله روانشناسی مرکز مشاوره باتابان بخوانید:
برای عضویت در خبرنامه و دریافت جدیدترین مقالات به صورت هر دو هفته یکبار، لطفا ایمیل خود را وارد کنید