وسواس فکری چیست؟ (علائم، علت + درمان)

  • تایید شده توسط روانشناس
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
  • تاریخ به روز رسانی: ۱۴۰۳/۰۷/۱۳
  • نویسنده:

زمانی که ما بیش از حد بر روی یک موضوعی متمرکز می‌شویم و از ادامه دادن آن تنش را تجربه می‌کنیم، اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد وسواس است. در واقع، تصور می‌کنیم به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) مبتلا شده‌ایم. اما، اینطور نیست. در واقع، ممکن است فردی به وسواس فکری مبتلا شود اما، اختلال OCD  را تجربه نکند. بنابراین، قبل از جستجو در این رابطه که وسواس چیست، خوب است به خاطر داشته باشیم که لازم نیست هر وسواسی را به عنوان یک علامت خطرناک یک بیماری روانی در نظر بگیریم. حتماً مایلید بدانید وسواس فکری چیست؟ چگونه ایجاد می‌شود؟ چطور می‌توانیم آن را درمان کنیم؟ و … در این مقاله قصد داریم در این رابطه بیشتر صحبت کنیم.

وسواس فکری چیست؟

وسواس فکری، تمایلات یا تصاویر ذهنی مکرر، مزاحم و ناخواسته است که هم در افراد عادی و هم در افراد مبتلا به OCD دیده می‌شود. با این حال، افراد مبتلا به OCD در مقایسه با جمعیت عمومی، پریشانی، احساس گناه، احساسات منفی و دخالت در زندگی روزمره بیشتری را تجربه می‌کنند. در واقع، این افکار چون مزاحم و ناخواسته هستند، باعث ایجاد اضطراب می‌شوند و شدت این اضطراب در افراد OCD  بسیار بیشتر است. بنابراین، این افراد برای تسکین اضطراب خود، به سمت رفتارهای اجباری می‌روند. اجبارها، تشریفات یا رفتارهایی هستند که موقتاً ناراحتی فرد را در مورد یک وسواس ناخواسته و آزاردهنده خنثی می‌کنند. بنابراین، افراد OCD ممکن است وسواس فکری، وسواس عملی یا هر دو را داشته باشند. پس، بیشتر مردم سطوحی از وسواس را در مقطعی از زندگی تجربه می‌کنند. با این حال، بیشتر افرادی که گاه به گاه افکار مزاحم را دارند، به اختلال OCD  مبتلا نمی‌شوند.

وسواس چگونه اتفاق می افتد؟

افکار وسواسی و اجبارهای همراه آن‌ها، طاقت فرسا و وقت گیر هستند. افراد مبتلا به وسواس ممکن است با انجام یک عمل خاص، مانند شستن دست‌ها، «چک کردن» (درها، قفل‌ها، اجاق‌ها و غیره)، شمردن، یا پرسیدن سؤالات تکراری، به دنبال کاهش تنش درونی خود باشند. وسواس‌ها معمولاً در کنار موضوعات خاص اضطراب‌زا قرار می‌گیرند، مانند ترس از آسیب، بیماری و همچنین چیزهایی که نامناسب یا اشتباه هستند.

انواع وسواس فکری کدامند؟

OCD Obsessive Compulsive Disorder

شناخت انواع وسواس‌ها می‌تواند نگاه ما را نسبت به دامنه وسیع این مشکل روشن‌تر کند. بنابراین، رایج‌ترین انواع وسواس‌ها عبارتند از:

اختلال کمالگرایی

افرادی که با این نوع وسواس درگیر هستند، از اشتباه کردن می‌ترسند. بنابراین، این نوع وسواس فکری باعث ایجاد چرخه اجتناب و دوری از موقعیت‌های تنش‌زا می‌شوند. حال اگر بخواهیم به صورت دقیق‌تر موضوعاتی که این افراد با آن درگیر هستند را بیان کنیم می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

 

  • نظم، تقارن و سازماندهی برای این افراد مهم است.
  • به آراستگی توجه ویژه‌ای دارند.
  • کاملاً از قوانین، دستورالعمل‌ها و روال‌های خاص پیروی می‌کنند.
  • باید هر چیزی در جای خود و درست باشد.
  • سعی دارند وظایف خود را در محل کار و مدرسه به خوبی انجام دهند.

 

البته، موارد دیگری نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، بر خلاف باور عمومی، وسواس‌های کمال گرا همیشه در مورد سازماندهی، آراستگی، یا چیدمان وسایل خانه نیست. برخی از افراد مبتلا به OCD نیز با نوعی کمال گرایی اخلاقی است. این افراد به اعتقادات مذهبی پایبندی سخت گیرانه‌ای دارند و رعایت ملاک‌های اخلاقی برای آن‌ها بسیار مهم است. بنابراین، رعایت معیارهای مذهبی، دینی و اخلاقی با هر کیفیتی مطلوب نیست. پس، مشاوره فردی را باید در اولویت قرار دهیم.

 

وسواس در رابطه‌

افراد مبتلا به این نوع وسواس فکری، دائماً درباره رابطه عاشقانه خود دچار شک می‌شوند. در واقع، نوعی نگرانی درباره شریک عاشقانه خود دارند و می‌ترسند که ترک یا رها شوند. با بررسی‌های انجام شده، این موضوع روشن شده که این افراد در دوران کودکی آسیب‌هایی را تجربه کرده‌اند. به نوعی، توسط والدین طرد شده‌اند و دلبستگی ناایمن را تجربه کرده‌اند. از طرفی، برخی دیگر در رابطه گذشته خود با خیانت مواجه شده‌اند و وسواس رابطه‌ای الآن آن‌ها ناشی از آن است. برخی نشانه‌هایی که می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند شامل موراد زیر است:

 

  • به طور مداوم احساسات خود یا شریک زندگی خود را زیر سؤال می‌برند.
  • شریک زندگی فعلی خود را با نفر قبلی مقایسه می‌کنند.
  • دائماً عیب‌های جسمی، عاطفی یا حتی اخلاقی او را بررسی می‌کنند.
  • نگرانند که توسط شریک فعلی خود ترک شوند یا خیانت را تجربه کنند.

 

معمولاً افراد درگیر وسواس فکری رابطه‌ای، برای اینکه اضطراب خود را کاهش دهند، دائماً به اشکال مختلف از شریک زندگی خود می‌خواهند که عشق و وفاداری خود را ثابت کند. همچنین، ممکن است برای یافتن همسر ایده‌آل خود یا ایجاد یک رابطه عالی برای مدیریت کردن این پریشانی بیش از حد خیال پردازی کنند.

 

وسواس آلودگی

وسواس آلودگی بیشتر از سایر اشکال وسواس برای ما رایج است و به نوعی وسواس را با آن تداعی می‌کنیم. افرادی که مبتلا به این وسواس فکری شدید هستند،

 

  • از آلودگی فیزیکی (میکروب، باکتری، مواد شیمیایی و هر چیزی که بیانگر آلودگی باشد)
  • و یا آلودگی اخلاقی (فرد، مکان یا حتی تصوری که به عنوان بد یا ناپسند تلقی می‌شود) می‌ترسند.

 

بنابراین، زمانی که حتی با احتمال آلودگی مواجه می‌شوند، هیجان غم و اضطراب را تجربه می‌کنند. در نهایت، برای اینکه از این هیجانات منفی فاصله بگیرند، معمولاً کارهای زیر را انجام می‌دهند:

 

  • به شستن بیش از حد و گاه تشریفاتی دست‌ها و … می‌پردازند.
  • اشیاء را ضد عفونی یا استریل می‌کنند.
  • چیزهای آلوده را دور می‌ریزند.
  • از دست زدن به برخی اشیاء یا مکان‌ها خودداری می‌کنند.
  • لباس‌های خود را مرتب تعویض می‌کنند.
  • در واقع، سعی دارند برخی مناطق تمیز ایجاد کنند.

 

ترس از آسیب

ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگری نیز یکی دیگر از افکار و به دنبال آن اعمال وسواسی رایج است. در واقع، این، افراد می‌ترسند از طرق زیر مرتکب آسیب شوند:

 

  • فراموش کردن خاموش کردن لوازم خانگی
  • گرفتار شدن در تصادف رانندگی
  • مریض شدن کسی
  • افتادن تصادفی نوزاد
  • و…

 

بسیاری از افراد مبتلا به OCD احساس “مسئولیت بیش از حد در قبال آسیب” دارند. به این معنی که، احساس می کنند اعمال روزمره آن‌ها می‌تواند باعث ایجاد اتفاقات ناگوار شود، حتی زمانی که بعید یا غیرممکن باشد. بنابراین این افراد،

 

  • از افراد، اشیاء یا مکان‌های خاص دوری می‌کنند.
  • به دنبال جستجوی اطمینان از دیگران، خود و منابع آنلاین هستند.
  • بیش از حد به مناسک ذهنی مانند دعای زیاد برای جلوگیری از خشونت و یا خنثی کردن افکار بد با افکار خوب روی می‌آورند.

 

افکار مزاحم

افکار مزاحمی که افراد در وسواس فکری تجربه می‌کنند، معمولاً با چیزی ترسناک، خطرناک و نامناسب مرتبط هستند. مانند،

 

  • تصاویر جنسی ناخواسته
  • تصاویر خشونت آمیز ناخواسته
  • تکانه‌های تهاجمی
  • توهین به دین

 

بیش از 80 درصد افراد عادی، افکار مزاحم را تجربه می‌کنند. با این حال، این افکار برای افرادی که به OCD مبتلا هستند، به حدی اضطراب ایجاد می‌کند که باعث ایجاد اختلال در عملکرد روزانه آن‌ها می‌شود. اما، باید در نظر داشته باشیم که داشتن افکار مزاحم به این معنی نیست که ما بر اساس آن‌ها عمل خواهیم کرد. در واقع، این افکار مزاحم زمانی که با اضطراب بسیار بالا همراه شوند باعث ایجاد رفتارها و اجبارهایی برای کاهش احساس اضطراب می‌شوند.

علائم و نشانه های وسواس فکری

علائم و نشانه های وسواس فکری

براساس dsm-5، افرادی که مبتلا به وسواس فکری هستند با 2 معیار زیر تشخیص داده می‌شوند:

 

  1. افکار (آلودگی)، امیال (زخمی کردن کسی) یا تصورات (صحنه‌های خشونت آمیز یا مخوف) تکراری و مداوم هستند و برای فرد لذت بخش نیستند. در واقع، مزاحم و ناخواسته‌اند و اضطراب و ناراحتی آشکار ایجاد می‌کنند.
  2. فرد سعی دارد این نشانه‌ها را نادیده بگیرد، متوف کند (دوری از محرک‌های ایجاد کننده یا استفاده از توقف فکر) یا با فکر یا عمل دیگری بی‌اثر کند (مانند انجام اعمال وسواسی).

 

افرادی که می‌خواهند برای رهایی از اضطراب افکار وسواسی کاری انجام دهند، نشانه‌های وسواس عملی را نیز دارند که شامل موارد زیر است:

 

  1. تشریفات، رفتارها (شستن، وارسی کردن) یا اعمال ذهنی تکراری (مانند شمردن، تکرار کردن بی‌صدای کلمات) هستند که فرد احساس می‌کند برای پاسخ به آن وسواس فکری ناچار به انجام آنهاست.
  2. این رفتارها ارتباط واقع بینانه‌ای با فکر وسواسی ندارند. مثلاً، فرد برای جلوگیری از آسیب دیدن دیگران اشیاء را به صورت قرینه می‌چیند.
  3. یا اینکه افراطی هستند. مثلاً، فرد چندین ساعت حمام می‌کند.
  4. همچنین، باید بدانیم که این اعمال برای افراد لذت بخش نیستند. هر چند که برخی احساس می‌کنند، با این اعمال از اضطراب رها می‌شوند.
  5. لازم به یادآوری است که اعمال وسواسی وقت گیر هستند. همین عامل، ملاک تمایز اختلال وسواس از افکار مزاحم رایج در میان افراد عادی است. البته، نشانه‌های وسواسی در میان افراد مبتلا به این اختلال نیز متفاوت است. برخی روزانه 1 تا 3 ساعت برای انجام این اعمال وقت صرف می‌کنند. از طرفی، دیگران ممکن است افکار مزاحم و ناخواسته‌ای داشته باشند که ناتوان کننده نباشد.

علت وسواس فکری چیست؟

علل OCD

پدیده‌هایی که روان ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند و زمینه ابتلا به مشکلات روانی را فراهم می‌کنند، معمولاً علت واحدی ندارند. بلکه، مجموعه‌ای از عوامل در کنار هم باعث ایجاد آن‌ها می‌شوند. وسواس نیز از این قاعده مستثنی نیست. متخصصان روان درمانی، هنوز در مورد منشأ وسواس در ذهن انسان بحث می‌کنند. با این حال، چند فرضیه فعلی در مورد علل وسواس وجود دارد که شامل موارد زیر است:

 

عوامل ژنتیکی

براساس این فرضیه، بسیاری از افرادی که وسواس را تجربه می‌کنند، نوعی استعداد زنتیکی برای ابتلا به آن دارند. بنابراین، ما ممکن است وسواس را از طریق DNA خود به ارث ببریم. تحقیقات نیز از این فرض حمایت کرده است. در واقع، میزان وسواس فکری در بین خویشاوندان نزدیک بزرگسالان مبتلا به آن، 2 برابر بیشتر از خویشاوندان افراد عادی می‌باشد. از طرفی، در خویشاوندان کودکان و نوجوانان مبتلا به وسواس فکری، 10 برابر بیشتر است. همچنین، مطالعات دوقلوها نشان می‌دهد حدود 45 تا 65 درصد از علائم OCD را می‌توان به عوامل ژنتیکی نسبت داد.

 

عوامل فیزیولوژیکی

برخی تحقیقات، عوامل ژنتیکی را دخیل دانسته‌اند. متخصصان دیگر فکر می‌کنند ممکن است تفاوت‌های شیمیایی در مغز برخی افراد وجود داشته باشد که احتمال ابتلا به وسواس را افزایش دهد. مطالعات تصویربرداری انجام شده بر روی افراد مبتلا به OCD بیش فعالی را در مناطقی از مغز که در کنترل تکانه، تنظیم هیجانی و تصمیم گیری نقش دارند، نشان داده است. در واقع، ناهنجاری در قشر پیشین حدقه‌ای، قشر کمربندی قدامی و جسم مختط تأثیر بالایی در وسواس دارد.

 

عوامل محیطی

معمولاً مشکلات تهدید کننده سلامت روان، بالقوه هستند و با وجود زمینه محیطی مساعد بروز می‌یابند. این زمینه‌های محیطی برای افراد مختلف متفاوت است. شاید برخی یا یک حادثه جزئی و برخی دیگر با داشتن تروماهای سنگین علائم وسواس را آشکار کنند. بنابراین، برخی از رایج‌ترین عوامل محیطی ایجاد کننده وسواس فکری شدید و خفیف شامل موارد زیر است:

 

  • استرس: مطالعات بیانگر آن است که رویدادهای استرس‌زا زندگی، خصوصاً در دوران کودکی، نقش بسیار مهمی در ایجاد وسواس دارند. اگر استرس زیادی دارید و برای انجام اموات روزانه با چالش مواجه هستید، حتماً مشاوره فردی دریافت کنید.
  • تروما: تجربه تروما، مانند سوء استفاده یا خیانت، یک عامل خطر مهم برای OCD است. از طرفی، تعداد زیادی از افراد مبتلا به این اختلال، دارای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز هستند.
  • تربیت: یکی از علت‌های بسیار قوی برای بروز نشانه‌های وسواس، نوع تربیت و محیط آن است. در واقع، سبک فرزند پروری می‌تواند وسواس فکری را بالفعل کند. والدینی که بیش از حد از فرزندشان محافظت می‌کنند و توانایی‌های او را در نظر نمی‌گیرند، فرزندشان را به سمت وسواس سوق می‌دهند. همچنین، والدینی که خودشان مضطربند یا با وسواس درگیر هستند نیز، از طریق ژنتیک و تا حدی از طریق محیط خانه و رفتار آموخته شده وسواس را به فرزندان خود منتقل کنند. لازم به یادآوری است که برخی از کودکان ممکن است نشانه‌های وسواس فکری-عملی را به صورت ناگهانی نشان دهند. این شروع می‌تواند با عوامل محیطی متفاوتی مانند عوامل عفونی گوناگون و سندرم خودایمنی پس از عفونت ارتباط داشته باشد.

رفتار مناسب و صحیح با فرد مبتلا به وسواس فکری شدید

زمانی که ما با نشانه‌های وسواس فکری آشنا می‌شویم و متوجه بروز این رفتارها در دیگران هستیم؛ مهمترین دغدغه ما نوع مواجه با این مشکل است. نمی‌دانیم داروی وسواس فکری چیست؟ و آیا باید به افکار فرد مبتلا مبنی بر اینکه “اگر باز نگردیم و اجاق گاز را خاموش نکنیم اتفاق بدی می‌افتد”، توجه کنیم یا خیر. در واقع، نمی‌دانیم توجه به این احساس تهدید برای فرد مبتلا بهتر است یا نادیده گرفتن آن؟

متخصصان روان درمانی، معتقدند در تعامل با افرادی که وسواس فکری شدید دارند نکات زیر را در نظر بگیرید:

 

  • در برابر اطمینان دادن مقاومت کنید. کسب اطمینان یکی از علائم بسیار رایج OCD است که بیشتر اطرافیان را درگیر می‌کند. برای مثال، ممکن است از شما بپرسند که آیا کار اشتباهی انجام داده‌اند یا خیر. یا ممکن است از شما بخواهند که صحت خاطره آن‌ها از یک رویداد را تأیید کنید. با آرامش به آن‌ها توضیح دهید که نمی خواهید OCD آن‌ها را با اطمینان دادن بدتر کنید.
  • بر روی برخی موضوعات با آن‌ها توافق کنید. مثلاً تصمیم بگیرید برای مدیرت این مشکل از صحبت کردن درباره برخی موضوعات خاص مرتبط با آن پرهیز کنید.
  • ملایم اما ثابت قدم باشید. در این زمان، اگر شما به اجبارهایشان کمک نکنید، ممکن است احساس کنند طرد شده‌اند. سعی کنید بدون وارد شدن به بحث در مورد وسواس توضیحات ساده و ملایمی به آن‌ها بدهید. برای مثال، می‌توانید بگویید: «دوستت دارم، اما توافق کردیم که در این مورد کمکی نکنم».
  • استفاده از منطق برای اطمینان دادن به آن‌ها مفید نیست. به عنوان مثال، اگر آن‌ها نگرانند که به کسی صدمه زده‌اند، ممکن است سعی کنید با توضیح همه دلایلی که احتمال درستی آن وجود ندارد، کمک کنید. این در کوتاه مدت ممکن است به آن‌ها اطمینان دهد، اما احتمال می‌رود باعث شود آنها احساس کنند که دوباره به دنبال این اطمینان هستند.
  • برای به چالش کشیدن اجبارها، تشویقشان کنید. می‌توانید این کار را با یادآوری مضرات اجبارها در طول زمان انجام دهید.
  • تأیید احساسات آن‌ها به جای کمک به اجبار یک گام مفید است. مثلاً بگویید: من می‌فهمم که الآن واقعاً احساس ناراحتی داری.
  • از پرت کردن حواس آن‌ها کمک بگیرید. کارهایی را پیشنهاد دهید که می‌توانید با هم انجام دهید تا تمرکز آن‌ها از OCD دور شود. مانند، تماشای فیلم، پیاده روی و … شاید در قدم اول این کار دشوار باشد و احساس کنید اثری ندارد. اما، در دراز مدت مؤثر است.
  • تشویق بسیار مؤثر است. به خاطر آن‌ها بیاورید که در گذشته برای مقاومت دربرابر اجبارها چه کارهایی توانسته‌اند انجام دهند.
  • آرامش خودتان را حفظ کنید. طبیعتاً فردی که وسواس شدیدی دارد، برای مقابله در برابر اجبار دچار سردرگمی، ناامیدی، تنش و … است و شما را نیز درگیر می‌کند. اما، در اجبارها درگیر نشوید و از او حمایت نکنید.
  • به جای کمک به اجبارها، آن‌ها را در آغوش بگیرید.
  • یادتان باشد در این راه تمرین و ممارست لازم است.
  • به آرامی از تعداد اجبارهایی که به آن‌ها کمک می‌کردید، کم کنید.
  • کمک به اجبارها را به تأخیر بیندازید. به‌جای ارائه فوری اطمینان، می‌توانید از آن‌ها بخواهید قبل از صحبت کردن، مدت زمان مشخصی صبر کنند. سعی کنید هر بار کمی تأخیر را افزایش دهید.
  • اگر همکاری می‌کند، استفاده از کلمات رمزی هم خوب است. مثلاً، یک کلمه یا نماد را به عنوان رمز میان خود و OCD قرار دهید. این راهکار برای لحظه‌ای که فرد مضطرب است و می‌خواهد احساسات خود را توضیح دهد، کارایی دارد.
  • برای کم کردن اجبارها به آن‌ها کمک کنید. راهکارهایی را پشنهاد دهید که زمان کمتری برای اجبارها اختصاص دهند و هر بار بیشتر آن‌ها را تشویق کنید تا بیشتر کاهش دهند.
  • اگر گاهی به انجام اجبار کمک کردید، خودتان را سرزنش نکنید. در شرایط بحرانی این اتفاق رخ می‌دهد و ناچارید برای مدیریت اضطراب این کار را انجام دهید یا حتی متوجه آن نباشید. با این حال، سعی کنید راهکارهایی برای مدیریت بهتر این لحظه‌ها در آینده داشته باشید.
  • وقتی احساس بهتری دارند، با ان‌ها صحبت کنید. برای مدیریت چالش‌هایی که ممکن است پیش بیاید برنامه ریزی کنید. نکات بالا را درباره مقاومت درباره اجبار مرور کنید. همچنین، به نتیجه برسید که کدام می‌تواند تأثیر بیشتری داشته باشد.
  • از تجسم استفاده کنید. ممکن است فکر کردن به OCD به عنوان چیزی یا فردی جدا از هم کمک کند. می‌توانید به آن‌ها پیشنهاد دهید که برای OCD خود را نامی بگذارند که هر دوی شما از آن استفاده می‌کنید. این ممکن است به شما کمک کند توضیح دهید که این OCD است که شما نمی‌خواهید کمک کنید، نه آن‌ها.
  • شما هم افکار مزاحم خود را به اشتراک بگذارید. کسانی که مبتلا به وسواس فکری شدید هستند در مورد افکارشان احساس شرمندگی و تنهایی دارند. در بیان احساسات به آن‌ها کمک کنید. شما هم افکار مزاحم خود را به اشتراک بگذارید. این کار کمک می‌کند تا احساس بهتری نسبت به این افکار داشته باشند و آن‌ها عادی تلقی کنند. پس، از جملات کوتاه بپرهیزید. فقط نگویید نگران نباش. بلکه، بیان کنید که متوجهید که دارند با این افکار مبارزه می‌کنند.
  • به این فکر کنید که آیا بیش از حد مسئولیت پذیرفته اید یا خیر. اگر احساس می‌کنید خیلی برای آن‌ها کار می‌کنید، یک قدم به عقب بردارید و آن‌ها را تشویق کنید تا خودشان کارهای خاصی را انجام دهند. ممکن است لازم باشد این کار را در مراحل کوچک انجام دهید.
  • به آن‌ها کمک کنید تا افکارشان را بپذیرند. طبیعی است که شما می‌خواهید از ناراحتی فرد مبتلا کم کنید. اما، باید بدانید که پذیرش افکار و احساسات دشوار بخش بزرگی از مدیریت OCD است. پس، به آن‌ها کمک کنید تا این افکار را بپذیرند.
  • آن‌ها را قضاوت نکنید. بدانید که ترس آن‌ها برای آن‌ها بسیار واقعی است، حتی اگر برای شما غیر واقعی، غیرمنطقی یا افراطی به نظر برسد.
  • پیروزی‌های آن‌ها را هر چند کوچک باشد، جشن بگیرید.
  • به نقص‌های آن‌ها توجه نکنید. وسواس فکری شدید می‌تواند تأثیر زیادی بر عزت نفس داشته باشد. بنابراین، به جنبه‌های مثبت این افراد توجه کنید.
  • به یاد داشته باشید که آنها در حال تلاش هستند. مقابله با OCD کار ساده‌ای نیست. ممکن است فردی برای مدتی علائم خود را به خوبی مدیریت کند و سپس دچار شکست شود. دیدن این حالت‌ها می‌تواند خسته و ناراحت کننده باشد و آن‌ها را گیج و مضطرب کند. در مقابل، شما یادآوری کنید که شکست‌ها بخش طبیعی مدیریت OCD هستند و آن‌ها را تشویق کنید که بتوانند با آن کنار بیایند.
  • در نهایت، بدانیدOCD با احساس شرم و گناه زیاد همراه است. پس، به آن‌ها کمک کنید تا با خودشان مهربان باشند.

چگونه وسواس فکری را درمان کنیم؟

درمان OCD

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که می‌خواهید بدانید برای وسواس فکری چی بخوریم تا علائم آن کاهش یابد؟ باید بدانید درمان وسواس فکری حتماً باید با نظر روانپزشک یا درمانگر متخصص انجام شود و صرفاً با دارو نیست. در واقع، پایه‌ی اصلی این درمان استفاده از تکنیک‌های رویکردهای روانشناختی است.  مانند، CBT است. این درمان، با نام درمان شناختی-رفتاری شناخته شده است. همچنین، به  آن درمان مواجهه همراه با جلوگیری از تشریفات (ERP) نیز گفته می‌شود.

در این درمان، از مدیریت افکار و سپس تمرینات عملی برای مدیریت و درمان مشکل استفاده می‌شود. درمانگر بیمار را تشویق می‌کند تا با ترس‌ها و افکار وسواسی بدون تلاش برای خنثی کردن آن‌ها یعنی همان اجبارها مواجهه شود. این کار ابتدا با موقعیت‌هایی شروع می‌شود که کمترین اضطراب را ایجاد می‌کنند. سپس، به سمت موقعیت‌های با اضطراب بیشتر پیش می‌رود. ممکن است قبل از شروع درمان این تصور وجود  داشته باشد که مواجهه با این افکار بسیار سخت است. اما، با شروع درمان این تصور از بین می‌رود. زیرا، متوجه می‌شود که آن اضطراب است کهکاهش می‌یابد.

 در این میان، برخی از افراد با وجود دریافت روان درمانی، باز هم نشانه‌هایشان کاهش نمی‌یابد. بنابراین، این افراد باید دارو دریافت کنند. داروی اصلی درمان وسواس فکری، نوعی ضد افسردگی به نام مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین  (SSRIs)هستند. SSRI می‌تواند با افزایش سطح یک ماده شیمیایی به نام سروتونین در مغز به بهبود علائم OCD کمک کند. البته، این دارو عوارض جانبی دارد. بنابراین، به هیچ عنوان نباید بدون دستور پزشک مصرف شود. همچنین، اگر صلاحدید بر مصرف آن باشد، مقاومت دربرابر مصرف نکردن تأثیری ندارد و نشانه‌ها را افزایش می‌دهد.

درمان وسواس فکری چقدر طول میکشد؟

متخصصان رفتار درمانی معتقدند واکنش مراجعین به درمان وسواس مختلف است. برخی افراد مشکلات دیگری همراه با وسواس دارند. در نتیجه، مدت زمان بیشتری برای درمان آن باید سپری کنند. از طرفی، برخی دیگر مشکلات کمتری دارند و می‌توانند با مدت درمان کمتر و مطابق با طرح درمان بهبود یابند. البته، رهایی از این مشکل با همکاری مراجع محقق می‌شود. در واقع، تا زمانی که تکنیک‌های گفته شده در جلسه درمان انجام نشود، تغییری در شرایط فرد ایجاد نمیگردد. چه بسا، با دریافت درمان مقطعی نسبت به بهبود نیز مقاوم شود. بنابراین، بخش زیادی از فرآیند درمان وسواس منوط به همکاری مراجع است. با این حال، معمولاً هر فردی باید حداقل یک بازه دو ماهه را برای درمان اختصاص دهد. در واقع، افراد مبتلا به OCD نسبتاً خفیف معمولاً به حدود 8 تا 20 جلسه درمان با درمانگر نیاز دارند و تمرینات بین جلسات در خانه انجام می شود. اگر OCD شدیدتر باشد، ممکن است به یک دوره درمانی طولانی‌تر نیاز باشد.

چرا برای درمان وسواس فکری به باتابان مراجعه کنم؟

اگر وسواس را تجربه می‌کنید، حتماً متوجه شده‌اید که نشانه‌های آن با گذشت زمان تشدید می‌شوند. همچنین، موضوعات جدیدتری نیز به آن‌ها اضافه می‌شود و سایر جنبه‌های زندگیتان را نیز درگیر می‌کند. بنابراین، مایلید که این مشکل را درمان نمایید تا بتوانید با آسودگی خاطر و به دور از افکار اضطراب آور به اموراتتان بپردازید. در همین راستا، ما به شما متخصصانی را معرفی می‌کنیم که سابقه درخشانی در درمان این مشکل دارند. با دریافت وقت مشاوره، می‌توانید برنامه درمانی مناسب با سطح مشکل خودتان را دریافت نمایید. در نتیجه، با یک برنامه زمانی منظم و منسجم با این افکار خداحافظی کنید و آن‌ها را تحت کنترل خودتان درآورید.

دیدگاهتان را بنویسید

نظرات کاربران