از چه مردانی باید طلاق گرفت؟ (5 زنگ خطر زندگی مشترک)

برخی از خانم‌ها در زندگی مشترک فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند. در واقع، با اینکه شاید طلاق یکی از بهترین راه‌ها باشد، باز هم روش سازش را انتخاب می‌کنند. زیرا، نمی‌دانند از چه مردانی باید طلاق گرفت؟ البته، ما هیچ گاه نمی‌توانیم این توصیه قطعی را داشته باشیم که اگر مثلاً فلان مشکل وجود داشت حتماً بهترین راه طلاق است. اما، در این مقاله قصد داریم از نظرات متخصصین مشاوره طلاق استفاده کنیم. تبیین کنیم که اگر برخی از مشکلات در همسر شما وجود دارد و این متخصصین تأکید بر جدایی دارند، بر ادامه زندگی پافشاری نکنید.

هدف اصلی متخصصین مشاوره پیش از ازدواج آن است که قبل ایجاد هر پیوندی، تمامی جنبه‌های مثبت و منفی یک زندگی مشترک احتمالی را بررسی کنند. همچنین، ناظر به ویژگی‌های شخصیتی افراد، نظر خودشان را برای مقبول یا غیر مقبول بودن ازدواج بیان کنند. بنابراین، زمانی که ما با نظر این متخصصین فردی را به همسری انتخاب می‌کنیم، حتماً نقاط مشترک زیادی داشته‌ایم. در نتیجه، اصل اول تأکید بر این نقاط مشترک و دوری از طلاق است.

 اما، گاهی در شرایط زندگی مشترک مشکلاتی رخ می‌دهد که تازه بالفعل شده‌اند. همچنین، شما از آن‌ها آگاهی ندارید. نمی‌دانید تا چه حد ممکن است آینده و عمر شما را تحت‌الشعاع قرار دهد. بنابراین، در این مواقع، باید هوشیار باشید که اگر شوهرتان این جملات را گفت بدانید طلاق نزدیک است. همچنین، اگر موارد زیر را مشاهده کردید شاید بهتر باشد به نظر و تصمیم مشاوران برای نحوه گذراندن ادامه زندگی مشترک اعتماد کنید.

مردان مبتلا به اختلالات روانی

رشد و گسترش علم روانشناسی نشان می‌دهد که با گذشت زمان مشکلات روان و علی‌الخصوص پریشانی روانشناختی در حال گسترش است. در واقع، امرزه تعداد زیادی از افراد با این مسائل روان درگیر هستند. از طرفی، تدابیر درمانی مفیدی برای بسیاری از آن‌ها به کار گرفته می‌شود. با این حال، برخی از مشکلات روانی زمانی که رخ می‌دهند یا بالفعل می‌شوند به طرز عجیبی بر اطرافیان تأثیر می‌گذارند. حتی، گاهی خطر جانی نیز با خود به همراه دارند. در این میان، اعضای خانواده و به خصوص همسر چون تعامل بیشتری با این افراد دارند، بیشتر در معرض آسیب قرار دارند. به همین دلیل، باید دانست که اگر این مشکلات قابل برطرف شدن نباشند از چه مردانی باید دوری کرد؟ برخی از این مشکلات روانی عبارتند از:

اختلالات شخصیت

همه ما می‌دانیم که شخصیت ما همان الگوهای پایداری هستند که ما از زمان کودکی و در تعامل با محیط و افراد مختلف و همچنین، برخواسته از ژنتیک در ما شکل گرفته‌اند. بنابراین، این الگوها تأثیر بسیاری زیاد بر رفتار ما دارند. از طرفی، اختلالات شخصیت نیز به همین الگوهای پایدار ما باز می‌گردد. در واقع، زمانی که این الگوها و صفات در تعامل ما با دیگران مشکل ایجاد کنند، معمولاً نسبت به تشخیص اختلالات شخصیت حساس می‌شویم. این اختلالات، دامنه گسترده‌ای دارند و در سه خوشه ‌A، B و C قرار می‌گیرند که مجال صحبت از آن‌ها نیست.

اما، ما باید بدانیم که این اختلالات شخصیت در تمام جنبه‌های زندگی شخصی فرد نفوذ می‌کنند. پس طبیعتاً، صمیمانه‌ترین رابطه که همان ارتباط با همسر است بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرد. برای اینکه ذهن شما روشن شود که از چه مردانی باید طلاق گرفت یا بهتر بگوییم، اگر این مشکلات تعدیل نشد باید به طلاق فکر کنیم، به بررسی اختلال شخصیت پارانویید می‌پردازیم:

افراد مبتلا به این اختلال دچار بدبینی و بی‌اعتمادی بی‌اساس به دیگران هستند. این فکر آن‌ها دامنه گسترده‌ای دارد. از مسائل جزئی مانند شک به همسر در یک گفت و گوی تلفنی تا تصور خیانت از جانب همسر را در بر می‌گیرد. افرادی که چنین فضایی را تجربه کرده‌اند خوب می‌دانند که زندگی با یک فرد پارانویید تا چه حد دشوار است. حتی، برای اقدام به طلاق نیز این نگرانی وجود دارد که در جلسه مشاوره طلاق چه بگوییم که باعث ایجاد تهدید و خطر در خارج از جلسه نشود.

بنابراین، اگر احساس می‌کنید همسرتان بدبین است بدون آنکه شواهد متقنی داشته باشد، حتماً از درمانگران متبحر کمک بگیرید. اگر این مشکل قابل تعدیل نیست به شما می‌گوید که از چه مردی باید طلاق گرفت؟

مشکلات خلقی کهنه شده

اختلالات خلقی بسیار رایج هستند. اما، اگر مدت زمان زیادی بدون درمان یا با درمان نصفه و نیمه رها شوند، مشکل ساز هستند. این مشکلات می‌تواند شامل افسردگی‌های مزمن و شدید، اختلال دو قطبی و … باشد. افرادی که با این مشکلات درگیر هستند از ثبات هیجان برخوردار نیستند. بنابراین، احتمال خطر خودکشی، کارهای عجیب و غریب و … از جانب آن‌ها وجود دارد. پس، جانب احتیاط را رعایت کنید. اگر دقیق نمیدانید همسرتان به کدام مشکل خلقی مبتلا هستند، ابتدا با همکاران ما در مرکز مشاوره باتابان صحبت کنید. تا جای ممکن در صدد تغییر این شرایط باشید. اما، اگر قابل تغییر نیست، سعی کنید طلاق را بپذیرید. نگران این موضوع نباشید که چگونه بعد از شکست عشقی به آرامش برسیم؟ ما می‌توانیم به شما در هر دو زمینه کمک کنیم.

اختلالات جنسی

این اختلالات دامنه گسترده‌ای دارند:

• برخی از افرا ممکن است در رابطه جنسی عملکرد مناسبی از خود نشان ندهند، مثلاً برانگیخته نشوند یا به ارگاسم نرسند. این افراد دچار بدکارکردی جنسی هستند.
• برخی ممکن است در شرایط نامناسب با افراد نامناسب برانگیختگی جنسی را تجربه کنند. این افراد با اختلال پارافیلیک شناخته می‌شوند.
• برخی دیگر دچار نارضایتی جنسی هستند. درواقع، از جنسیتی که زمان تولد برای آن‌ها تعیین شده رضایت ندارند.

این سه دسته اختلالات جنسی زیر شاخه‌های مختلفی را در برمی‌گیرند. اما، باید بدانید که چون روابط جنسی یکی از پایه‌های زندگی مشترک است، نباید بی‌تفاوت از کنار آن بگذرید. زیرا، برخی از اختلالات جنسی مانند پارافیلیک بسیار جدی هستند و تبعات جبران ناپذیری دارند. بنابراین، هر تغییری در روابط جنسی همسرتان را با یک مشاور آموزش دیده در میان بگذارید. طبیعتاً تشخیص آن برای شما دشوار است. شاید این دغدغه فکری نیز برای شما ایجاد شده باشد که چند درصد زنان بعد از طلاق پشیمان میشوند و احساس می‌کردند می‌توانستند با این افراد زندگی کنند؟ مشاوران ما می‌توانند در این زمینه شواهد متقنی را به شما ارائه دهند. پس، با آسودگی خاطر اقدام کنید.

مردان مبتلا به اعتیاد شدید

هیچ فردی وجود ندارد که از اثرات منفی اعتیاد بی‌اطلاع باشد. بنابراین، در راضی کردن خانواده برای ازدواج ابتدا از نبود این مشکل اطمینان حاصل کنید. در واقع، گاهی اعتیاد شدت کمتری دارد و به تبع آن برای شما و فرزندانتان نیز خطری ایجاد نمی‌کند. اما، گاهی شدت مشکل تا حدی بالاست که ممکن است خطر جانی یا آبرویی برای شما و فرزندانتان در پی داشته باشد. در شرایطی که نمی‌توانید تغییری ایجاد کنید بهتر است به خودتان این سؤال را پاسخ دهید که از چه مردانی باید طلاق گرفت؟ شاید اعتیاد شدید بدون تغییر یکی از این موارد باشد.

به طور کلی، طلاق در قدم اول برای هیچ خانواده‌ای پسندیده نیست. اما، گاهی شرایط زندگی به گونه‌ای است که جزء بهترین راه‌ها تلقی می‌شود. پیشتر گفتیم برخی از مشکلات اگر در مردان وجود داشته باشد، باید برای ادامه زندگی تغییری ایجاد کنیم. اگر موفق شدیم، پس با استفاده از یک درمانگر خانواده حرفه‌ای باید به ادامه زندگی بپردازیم. اگر خیر، باید سعی کنیم بپذیریم که هر زندگی ارزش ادامه دادن ندارد.