طرحواره درمانی چیست؟ (اهداف و تکنیک‌های اسکیما تراپی)

  • تایید شده توسط روانشناس
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
  • تاریخ به روز رسانی: ۱۴۰۳/۰۷/۱۴
  • نویسنده:

نخستین بار جفری یانگ به طبقه بندی دسته‌های مختلف شخصیتی پرداخت که آنها را طرحواره نامید و به مرور عناصر مختلف دیگر به آنها اضافه شدند. طرحواره درمانی نوعی نوین از درمان است که عناصری از شیوه‌های مختلف روان درمانی را با هم ادغام می‌کند. طرحواره درمانی با کمک روان درمانگر به کشف مشکلات ناشی از کودک که امروزه منجر به اختلالات روانی در افراد شده می‌پردازد. در واقع به افراد آموزش داده می‌شود که چگونه نیازهای روانی و عاطفی خود را به شکلی سالم تامین کرده و چگونه با موارد ناسازگار مقابله کنند.

اسکیما تراپی یا طرحواره درمانی چیست؟

هر انسانی در زندگی خود دارای نیازهای اساسی است که اگر در دوران کودکی‌اش (بعد از 2 سالگی) برآورده نشوند موجب تغییراتی در طول زندگی تا پایان عمر می‌گردد. طرحواره‌ها احساسات و باورهای بسیار عمیق و قدرتمندی بوده که صفات زیربنایی وجودی ما را تشکیل می‌دهند و معمولا همراه با احساسات بدنی، خاطرات و تغییرات فیزیولوژیکی هستند. ریشه‌ی این احساسات از دوران کودکی و نوجوانی ما نشات می‌گیرد. برای شناخت بهتر اسکیما تراپی باید به شرح اهداف مختلف طرحواره درمانی و نیازهای اصلی و پنجگانه‌ی انسان پرداخت.

اهداف طرحواره درمانی کدامند؟

اهداف طرحواره درمانی

اهدافی که در طرحواره درمانی مورد تاکید قرار می‌گیرند به طور کلی در این موارد می‌گنجند:

  • مشکلات عاطفی که از کودکی در شما ایجاد شده و اکنون نیز با آنها درگیر هستید، شناسایی شده و طرحواره‌های سالم جایگزین آنها می‌شوند.
  • الگوهای ناسالم که از طرحواره‌های ناسازگار سرچشمه می‌گیرند، تغییر می‌کنند.
  • وقتی نیازهای خاصی از شما تامین نمی‌شوند، روش‌های مقابله با تنش‌های فکری و احساسی در شما تقویت می‌شوند.
  • یادگیری تامین نیازهای اصلی به قدر کفایت و به شکلی سالم نیز از اهداف اصلی طرحواره درمانی است.

نیازهای اصلی افراد در اسکیما تراپی

بر اساس نظریه‌‌ی طرحواره درمانی جفری یانگ، هر فرد پنج نیاز اصلی در کودکی خود دارد که در صورت تامین نشدن آنها طرحواره‌های ناسازگار ایجاد شده و اختلال شخصیتی پدید می‌آید.

  • نیاز امنیت و دلبستگی ایمن به دیگران

هنگامی که والدین رفتار پرخاشگرانه با کودک داشته باشند و او را طرد کنند، عملاً این نیاز کودک را سرکوب می‌کنند.

  • خود گردانی، کفایت و هویت

این نیاز مربوط توانایی مدیریت خود در دوران کودکی می‌شود که در نهایت به داشتن اعتماد به نفس منجر می‌گردد.

  • محدودیت‌های واقع بینانه

این نیاز که به شدت مورد غفلت قرار می‌گیرد، ناکام سازی‌ها و محدودیت‌هایی است که باید توسط والدین بر کودک اعمال شود؛ به صورتی که هر نیاز به شکلی کافی و معقول برآورده شود.

  • نیاز به آزادی بیان هیجانات و خواسته‌های سالم

وقتی نیازهای فرد و خواسته‌های سالم او نادیده و سرکوب شوند در اصل کودک را از آزادی بیان محروم کرده‌اند.

  • نیاز به خود انگیختگی و تفریح

ایجاد هیجانات درست و داشتن تفریحات در کودکی هم نیازی است که اگر برآورده نشود، بر شخصیت آینده‌ی کودک تاثیرگذار است.

تکنیک‌های مورد استفاده در طرحواره درمانی

تکنیک‌های طرحواره درمانی شامل تکنیک‌های شناختی، رفتاری، تجربی و درمانی است. در هر طرحواره یک تکنیک به کار می‌آید و هرکدام فوت و فن مربوط به خود را می‌طلبد. گاهی درمانگر نیاز است روش “باز والدینی” را پیاده کند. به این معنا که درمانگر در حد و مرز و چهار چوب درمانی، به جای والدین نداشته‌ی مراجع از این تکنیک‌ها استفاده می‌کند.

تکنیک دیگر رویارویی همدلانه است که درمانگر آنچه از دل طرحواره‌های خود شرح می‌دهید، تصدیق می‌کند و پس از درک اهمیت تغییر توسط شما، فرایند درمان آغاز می‌شود و درمانگر با شما همدلی می‌کند.

انواع طرحواره درمانی

تا کنون 18 طرحواره شناسایی و دسته بندی شده است. به طور کلی طرحواره‌ها دارای پنج حوزه هستند که هر کدام از آنها به زیر مجموعه‌های بیشتری تقسیم بندی می‌شود. این طرحواره‌ها به شکلی مداوم منجر به تجربه‌ی احساسات منفی پی در پی و افکار ناکارآمد می‌شوند. برای مثال فردی که در ذهن خود مدام انتظار خیانت در رابطه یا طرد عاطفی دارد می‌تواند دارای طرحواره‌ی بی‌اعتمادی باشد یا آنکه به تمسخر و زورگویی به دیگران می‌پردازد، حتماً از طرحواره‌ی استحقاق رنج می‌برد که در بزرگسالی گریبان گیر او شده است. در ادامه‌ خواهیم گفت که هر کدام از این حوزه‌ها شامل چه مواردی می‌شوند.

عوامل شکل گیری طرحواره‌ها چیست؟

عوامل زیادی در شکل گیری این طرحواره‌ها دخیل هستند اما دو مورد از آنها اصلی‌ترین عوامل به شمار می‌روند:

  • محیط زندگی اولیه‌ی کودک

شامل برآورده نشدن نیازها و قربانی شدن، رفاه و راحتی افراطی و بدون کنترل، درونی سازی انتخابی و همانند سازی افراد مهم زندگی است.

درونی سازی انتخابی یعنی کودک ملاک‌ها و الگوهای والدین خود را در درون خودش شبیه سازی می‌کند.

همانند سازی افراد مهم زندگی نیز به این معناست که به کمک کردن و خدمت به دیگران تمایل افراطی دارند.

  • خلق و خوی هیجانی خود کودک

گاهی مسائل ژنتیکی و فیزیولوژیکی در تشدید یا حتی ایجاد طرحواره‌ها نقش دارند. مثلا مشکلاتی که در زمان بارداری برای مادر پیش آمده، چه به لحاظ روحی چه جسمانی.

 بهتر است والدین جداگانه به قدر کافی از هر فرزند خود به شناخت برسند و هر رفتار خود را مناسب با خلق و خوی ویژه‌ی آن کودک تنظیم کنند. برای مثال فرزند اول به لحاظ ژنتیکی و شرایط متفاوت در دوره‌ی جنینی، نسبت به فرزند دوم شخصیتی بدبین‌تر دارد و باید متفاوت پرورش یابد.

حوزه‌های شکل گیری طرحواره درمانی ناسازگار

وجود اشکالات مختلف در برآورده کردن نیازهای اصلی هر فرد در کودکی، طیفی شدید یا خفیف از اختلالات شخصیتی یا بالینی ایجاد می‌کند. درصد خفیف آن شخصیت‌های برونگرا و درونگرا را تشکیل می‌دهد؛ و در موارد شدیدتر به شخصیت‌های نمایشی یا افسرده تبدیل می‌گردد. برای مثال محرومیت هیجانی در فرد در درجات گوناگون می‌تواند در آینده موجب افسردگی، اسکیزوفرنی، دوری از اجتماع و بروز اشکالات در رشد و پیشرفت در روابط زندگی می‌شود.

18 طرحواره معرفی شده عبارت است از:

 

حوزه‌ی اول: بریدگی

  1. رها شدگی/ بی‌ثباتی: تا کنون کسی را دیده‌اید که نسبت به حسادت، رقابت یا بی‌توجهی رفتار سرزنشگر داشته باشد؟ این افراد دارای طرحواره‌ی رهاشدگی هستند که از بی‌توجهی و طرد شدگی شدیداً ترس دارند و از تنها شدن می‌هراسند.
  2. بی‌اعتمادی: دیگران می‌خواهند فقط به او آسیب برسانند و حتی حرف‌های صادقانه‌شان نیز دروغ و حقه بازی است. این شیوه‌ی فکری افراد مبتلا به تله‌ی بی‌اعتمادی است و نمی‌توانند با دیگران رابطه‌ای صمیمی برقرار کنند.
  3. محرومیت هیجانی: زمانی که فرد در دوران کودکی‌اش مورد توجه و محبت قرار نگرفته باشد، دچار این تله‌ی فکری خواهد شد.
  4. نقص/شرط: فرد حس می‌کند کسی او را دوست ندارد چون شدیداً نقص دارد، پس دچار شرم می‌شود و این چرخه را ادامه می‌دهد.
  5. انزوای اجتماعی: به نوعی احساس جدا افتادگی از جامعه و درک نشدن از اطرافیان و عموم مردم را در فرد بروز می‌دهد که منجر به اختلال در فعالیت‌ها و هویت اجتماعی فرد می‌گردد.

 

حوزه‌ی دوم: خود گردانی/ عملکرد مختل

  1. وابستگی/ بی‌کفایتی: این فرد در ذهنیت خود فکر می‌کند که نمی‌تواند هیچ کاری را بدون حضور دیگران و مستقل انجام دهد و محتوم به شکست است.
  2. خویشتن تحول نیافته: فرد دارای طرحواره‌ی خویشتن تحول نیافته یا تله‌ی گرفتاری، همواره می‌خواهد از پدر و مادر، معلم یا فردی دیگر پیروی کند و خط مشی مستقل خود را نیافته است. در واقع به رشد کافی نرسیده است.
  3. آسیب پذیری: این افراد به علت تجربیات تلخ و اتفاقات ناگوار در کودکی، همواره منتظر یک پیشامد منفی و فاجعه بار هستند.
  4. شکست: این طرحواره موجب ناامیدی از پیروزی و موفقیت در فرد می‌شود. چراکه در کودکی با شکست‌های گوناگون گمان کرده که دیگر باهوش نیست و نمی‌تواند موفق باشد.

 

حوزه‌ی سوم: خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی

  1. استحقاق/ بزرگ منشی: افراد مبتلا به این طرحواره خود را بالاتر از بقیه‌ی مردم می‌دانند و تابع قوانین هم نیستند. دیگران را تحقیر کرده و شبیه شخصیت‌های خود شیفته رفتار می‌کنند.
  2. خویشتن داری ناکافی/ خود انضباطی ناکافی: این افراد توانایی برنامه ریزی کردن و گذشت از امور کوچک برای رسیدن به اهداف بزرگ را ندارند.

 

حوزه‌ی چهارم: دیگر جهت مندی

  1. اطاعت: این فرد تحت سلطه‌ی دیگران زندگی می‌کند و نیازها و هیجانات خود را از ترس تنبیه شدن نادیده می‌گیرد.
  2. ایثار: این طرحواره به تله‌ی خود قربانگری نیز شناخته می‌شود. در اصل فرد با رضایت خود سبک زندگی فداکارانه‌ای پیش می‌گیرد. رفع نیازهای دیگران اولویت زندگی این فرد است که به او احساس غرور می‌دهد.
  3. پذیرش جویی/ جلب توجه: پذیرش و تایید دیگران در زندگی اینگونه افراد همواره مورد تاکید است که اگر برآورده نشود احساس افسردگی می‌کنند.

 

حوزه‌ی پنجم: گوش به زنگی بیش از حد

  1. بازداری هیجانی: این فرد خود را از بیان احساسات و هیجاناتش محروم می‌کند.
  2. معیارهای سختگیرانه/ عیب جویی افراطی: این افراد دارای شخصیت کمالگرا هستند که برای انجام هر امری، از جان و دل مایه می‌گذارند و ملاک‌های بسیار محکمی برای خود دارند.
  3. تنبیه: طرحواره‌ی تنبیه گرایی منجر می‌شود تا فرد با کوچک‌ترین دلیل دیگران را تنبیه کند حتی اگر مسئله‌‌ی پیش آمده آنچنان منفی نباشد.
  4. منفی گرایی/ بدبینی: حتی نیمه‌ی پر لیوان هم منفی است. این طرحواره یک عینک منفی بر چشم فرد می‌گذارد و تمامی اتفاق‌ها را منفی قلمداد می‌کند.

تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی چیست؟

روانکاوی نیز مانند طرحواره درمانی به ریشه‌های عمیقی که در گذشته‌ی ما وجود دارد می‌پردازد. اما طرحواره درمانی رویکردی یکپارچه است و نظام مفهومی مستقل خود را ابداع کرده، که بسیار هوشمندانه و منسجم بوده و می‌تواند مولد روش‌های دیگر باشد. ما در روانکاوی روابط بین احساسات، افکار و رفتارهای فرد را بررسی می‌کنیم و به مراجعه کننده کمک می‌شود که بتواند با تمرین و مداخله‌ی روان درمانگر، بر مشکلات عاطفی و ذهنی خود غلبه کند.

طرحواره درمانی شیوه‌ها و تکنیک‌های مختلف را با هم ترکیب می‌کند و به تضعیف طرحواره‌ها و سبک‌های مقابله‌ای ناسازگار می‌پردازد. آنچه در کودکی بر فرد گذشته را با کمک طرحواره درمانگر، بازسازی کرده و مشکلات مخرب را اصلاح می‌کند.

سبک‌های مقابله‌ای در طرحواره درمانی

بنا بر نوع طرحواره‌ی فرد و میزان شدید یا خفیف بودن آن، یکی از این مقابله‌ها نمود بیشتری دارد. هر فرد به طور معمول و غالب، سه سبک مقابله‌ای برای پس از بروز این طرحواره‌ها پیاده می‌کند:

  • تسلیم: به معنی پذیرش خالص و بی‌چون و چرا

برای مثال وقتی در کودکی دچار محرومیت هیجانی بوده‌اید، در آینده هم در روابط خود همچنات چنین احساسی را تجربه کرده و به صورت منفعل با آن رفتار می‌کنید.

  • اجتناب: یعنی دوری گزینی و گریز از حل مسئله

برای مثال گرایش به اعتیاد موارد مخدر یا هر امر دیگری که در نهایت الگوی مخربی در زندگی فرد ایجاد می‌کند، در واقع ناشی از این سبک مقابله است.

  • جبران افراطی: مخالفت و جنگیدن با مسائل

برای مثال افرادی که هنگام شکست یا بروز مسائل و مشکلات در زندگی و روابط خود، رفتارهای پرخاشگرانه، خشونت آمیز و مطالبه گر به شکلی افراطی دارند، دارای این سبک مقابله هستند.

چگونه تشخیص دهیم به اسکیما تراپی نیاز داریم؟

اسکیما تراپی

طرحواره‌ها به صورت عمومی در تمام افراد وجود دارند. به علت عدم آموزش‌های لازم از پایه، اصول تربیتی والدین خصوصاً دهه‌های قدیم دچار مشکلاتی بوده است که تماماً از فکر اشتباه یا آگاهی ناکافی ناشی می‌شده است.  با توجه به این مشکلات تربیتی از ریشه، زمانی که افراد در طول زندگی بزرگسالی خود در معاشرت اجتماعی ، شغل، رابطه با افراد مهم زندگی و مواردی از این دست دچار مشکلاتی جدی و آسیب زا می‌شوند، احتیاج به اسکیما تراپی دارند و باید به یک طرحواره درمانگر مراجعه کنند.

توصیه می‌شود والدین ابتدا طرحواره‌ درمانی را از خود آغاز کنند و سپس اصول تربیت و فرزند پروری را بیاموزند و از صرف هزینه برای گذراندن دوره‌های گوناگون هراس نداشته باشند. حتی اگر از اصول تربیتی آگاه باشیم باز هم بدون درمان خودمان نمی‌توانیم آن دانسته‌ها را به خوبی پیاده کنیم. توجه به این امر قدمی بلند برای توسعه و رشد فردی است.

از کجا بهترین طرحواره درمانگر را بیابیم؟

مسائل مربوط به روان و لایه‌های عمیق و زیرین آن، تماماً حضور یک درمانگر امین و مورد اعتماد را می‌طلبد. به علت آرام آرام شکل گرفتن طرحواره‌های ناسازگار در سالیان طولانی، حل و فصل کردن مشکلات روانی هر فرد نیازمند زمان و صبری کافی است. در کنار یک طرحواره درمانگر می‌توان بسیاری به الگوی ناسالم و آسیب زای روابط خود پایان داد و یک چرخه‌ی تازه و سالم را به ثمر رساند. لذا بهتر است که طرحواره درمانگر دارای تجربه‌ی کافی و درخشانی باشد و به اصول و چهارچوب درمانی در این حوزه کاملاً مسلط باشد.

نتیجه گیری

سامانه مشاوره باتابان در حوزه‌ی روانشناسی فردی خصوصاً طرحواره درمانی دارای مشاورانی هدفمند و خوش سابقه‌ای است که با رویکردی منطبق بر فرهنگ ایرانی اسلامی در جهت سلامت روان افراد گامی بلند بر می‌دارد.

برای دریافت نوبت و بهره‌مندی از دانش ثمر بخش روان درمانگران، وارد سامانه باتابان شوید. در صورت بروز هرگونه مشکل یا پرسش همکاران ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهند بود. همچنین نظرات خود را نیز از طریق کادر ارسال دیدگاه می‌توانید با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نظرات کاربران