خودشیفتگی چیست؟ (علائم و نحوه کنترل اختلال شخصیت خودشیفته)

  • تایید شده توسط روانشناس
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۱/۰۹
  • تاریخ به روز رسانی: ۱۴۰۳/۰۲/۱۵
  • نویسنده:

احتمالاً در ذهن خود افرادی را به خاطر دارید که خود را برتر از دیگران می‌دانند. در بیان توانمندی‌های خود اغراق می‌کنند. در واقع، این افراد تا حدی خود را متفاوت از دیگران می‌دانند. همچنین، تمایل دارند دیگران آن‌ها را تأیید کنند. بنابراین، رفتارهای خاصی را شایسته خودشان می‌دانند. این نشانه‌ها باعث رواج اصطلاح خودشیفته شده است. به گونه‌ای که حتی با مشاهده کمترین علائم خودشیفتگی، از این اصطلاح برای توصیف افراد استفاده می‌کنیم. با این حال، باید بدانیم برای تشخیص خودشیفتگی باید مجموعه‌ای از نشانگان در کنار یکدیگر قرار گیرند. این مقاله به شما کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری درباره ویژگی‌های اختلال خودشیفتگی به دست آورید. با انواع، علل و علائم آن آشنا شوید. همچنین، نحوه‌ی پیشگیری و کنترل آن را بدانید. در پایان، راه ارتباط با درمانگران این مشکل در اختیار شما قرار داده خواهد شد.

خودشیفتگی چیست؟

خودشیفتگی یک ویژگی است. اما، می‌تواند به عنوان اصطلاحی برای مجموعه‌ای از علائم نشان دهنده اختلال شخصیت خودشیفته به کار رود. این اختلال در منابع آسیب شناسی روانی در دسته اختلالات شخصیت خوشه B قرار دارد. اختلالات شصیت خوشه B شامل اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی و خودشیفته می‌شود. این اختلالات با رفتارهای نمایشی، هیجانی و دمدمی توصیف می‌شوند. بنابراین، این رفتارها در حالت خودشیفتگی نیز وجود دارد.

لازم به یادآوری است که هر فردی که علائم خودشیفتگی را دارد به عنوان اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) در نظر گرفته نمی‌شود. زیرا این اختلال در یک پیوستار قرار دارد. افرادی که در بالای این پیوستار هستند، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نامیده می‌شوند. با این حال، افرادی که در پایین این پیوستار قرار دارند، دارای ویژگی خودشیفتگی هستند.

آیا اختلال شخصیت خودشیفته همان نارسیست می باشد؟

نارسیسوس (narcissus) در اساطیر یونانی جوانی بود که عاشق انعکاس تصویر خودش در آب شده بود و زیبایی خودش را تحسین می‌کرد. در واقع، روزهای زیادی را با نشستن در کنار آب و خیره شدن به تصویر خود می‌گذراند و با این کار احساس اهمیت بالایی می‌کرد. به همین دلیل، روانکاوان، مانند فروید،  اصطلاح خودشیفته یا نارسیست را برای افرادی که به شدت خود را تحسین می‌کنند و نیاز به جلب توجه مداوم دیگران دارند، به کار بردند.

خودشیفته کیست؟

خودشیفته به افردی گفته می‌شود که،

  • یک الگوی فراگیری از خودبزرگ‌بینی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی داشته باشند.
  • این افراد نوعی خود پسندی غیر منطقی دارند.
  • به دلیل توجه دائمی که نسبت به خود دارند، نمی‌توانند نیازها و انتظارات دیگران را در نظر بگیرند.
  • نسبت به دیگران حساس و دلسوز نیستند.
  • تا زمانی که دیگران آن‌ها را تحسین نکنند، احساس خوبی نخواهند داشت.
  • این افراد خود را مستحق بهترین چیزها می‌دانند و اگر به آن‌ها احترام نشود، عصبانی می‌شوند.
  • و ….

به طور کلی، ویژگی‌های بسیاری برای افراد مبتلا به این مشکل وجود دارد که صرفاً به برخی از آن‌ها پرداختیم. در ادامه، این ویژگی‌ها به تفصیل بیشتر بیان می‌شود.

انواع خودشیفتگی کدامند؟

انواع خودشیفتگی

در رابطه با انواع خودشیفتگی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. در واقع، افراد خودشیفته از انواع مختلفی از دفاع‌ها و تاکتیک‌ها برای فریب افراد استفاده می‌کنند. با این حال، چهار نوع اصلی خودشیفتگی وجود دارد، که با شناخت آن‌ها، متوجه می‌شویم با کدام نوع، روبه رو هستیم. بنابراین، انواع آن شامل موارد زیر است:

  1. خودشیفته بزرگ

این افراد خودشیفته‌های فریبنده و بزرگ هستند که بیشتر در چهره‌های عمومی و فیلم‌ها وجود دارد. این افراد برونگراهای جذاب و توجه‌جو هستند که جسارت و غرورشان در مواقعی ناپسند و نفرت‌انگیز است. آن‌ها مستحق، سنگدل، استثمارگر، مستبد و پرخاشگر هستند. دائماً به خود فکر می‌کنند و در نتیجه، دیگران را تحقیر می‌کنند. همچنین، علی‌رغم ناراحتی که برای دیگران ایجاد می‌کنند، عزت نفس بالا و رضایت از زندگی خود را گزارش می‌دهند. از طرفی، این افراد چون به دنبال تحسین در ظاهر هستند، خودشیفته بزرگ بیرونی می‌شوند. بنابراین، حتی در روابط عاشقانه نیز به دنبال قدرت و منافع خود هستند.

  1. خودشیفته آسیب پذیر

این نوع کمتر بررسی شده است. این افراد به خودشیفته درونگرا یا پنهان نیز شناخته می‌شوند. این افراد، مانند خودشیفته‌های بزرگ حق‌طلب، استثمارگر، بی‌همدل، دستکاری‌گر و پرخاشگر هستند. با این حال، از انتقاد فراری هستند. بنابراین، به دلیل این ترس، از توجه دوری می‌کنند. از طرفی، این افراد خودمختاری ندارند. سندرم فریبنده را تجربه می‌کنند. همچنین، نسبت به خودشان احساس غریبگی دارند و نمی‌توانند بر محیط خود مسلط شوند. این ویژگی‌ها در خودشیفته‌های بزرگ نیز هست. اما، در خودشیفته‌های آسیب پذیر بیشتر می‌باشد.

این افراد، به جای احساس رضایت از خود و اعتماد به نفس، از زندگی خود ناامن و ناراضی هستند. پریشانی، اضطراب، احساس گناه، افسردگی، حساسیت مفرط و شرم را بیشتر تجربه می‌کنند. همچنین، به توجه دیگران نیازمندند. بنابراین، زمانی که انتقادها باعث ایجاد حس منفی در آن‌ها می‌شود، حالت تدافعی نشان می‌دهند. برعکس خودشیفته‌های برونگرا، این افراد حالت بی‌اعتماد و تهدیدگرا نسبت به دیگران دارند. همچنین، سبک دلبستگی آن‌ها اجتنابی و مضطرب است. همچنین، با سرزنش و کینه خصمانه از دیگران کناره گیری و خودشیفتگی خود را درونی می‌کنند.

  1. خودشیفته جمعی

تشخیص این نوع کمی دشوار است. در رواقع، این افراد به روابط، سازگاری و گرم بودن با دیگران اهمیت می‌دهند. می‌خواهند در نظر دیگران قابل اعتمادترین و حامی‌ترین فرد دیده شوند. بنابراین، در تلاشند با مهربانی و صمیمیت به این هدف برسند. خودشیفته‌های جمعی، مانند خودشیفته‌های بزرگ رفتار می‌کنند. اما، در حالی که نوع بزرگ می‌خواهد باهوش و قدرتمند دیده شود، این افراد در صددند بخشنده‌ترین و مفیدترین باشند. بنابراین، بخشندگی این افراد همانند خودخواهی خودشیفته‌های بزرگ است. زیرا، انگیزه هر دو بزرگ‌نمایی، قدرت و سزاواری است. اما، هر کدام از راه متفاوتی به این هدف می‌خواهند برسند.

  1. خودشیفته بدخیم

این افراد به دلیل ظلم و پرخاشگری، در انتهای افراطی زنجیره انواع خودشیفتگی قرار دارند. در واقع، آن‌ها پارانوئید، آسیب‌رسان و غیر اخلاقی هستند. از ایجاد هرج و مرج و آزار برای دیگران لذت می‌برند. بنابراین، نوعی ارتباط نزدیک میان این افراد و افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی کشف شده است.

علل ابتلاء به خودشیفتگی

narcissism

علت اصلی خودشیفتگی مشخص نیست. در واقع، علل آن پیچیده است. از طرفی، برخی عوامل شناخته شده‌اند که در ترکیب با یکدیگر در بروز این اختلال مؤثرند. این عوامل شامل موارد زیر است:

 

عوامل محیطی

تحقیقات نشان داده است که فرهنگ و فرزندپروری از جمله عوامل مؤثر در ایجاد این اختلال هستند.

محیط زیست

محیطی که فرد در آن بزرگ می‌شود _ یعنی فرهنگ و تربیت آن _ نیز در ایجاد این اختلال مؤثر است. در واقع، خودشیفتگی در فرهنگ‌های فرد گرا که بر منافع فرد تأکید می‌شود، بیشتر از فرهنگ‌های جمع‌گراست که در آن منافع جمعی مهم‌تر است. همچنین، افرادی که میزان زیادی از قلدری را در محیط خود تجربه می‌کنند، مخصوصاً به مدت زیاد، احتمال خودشیفتگی در آن‌ها بالاتر می‌رود. از طرفی، انتقاد بیش از حد والدین، معلمان و … نیز می‌تواند مؤثر باشد.

فرزند پروری

بر اساس پژوهش‌ها، میان نوع رفتار والدین و میزان ابتلاء به اختلال خودشیفته رابطه وجود دارد. در واقع، برخی والدین با سوء رفتار خود مانند آزار دادن، تحقیر، سوء استفاده، بی‌توجهی و بدرفتاری زمینه خودشیفتگی را در کودک خود فراهم می‌کنند. از طرفی، برخی والدین دیگر نیت خوبی دارند.

در حقیقت، این افراد با حمایت و توجه بیش از حد به خواسته‌های کودک، تشویق فراوان برای موفقیت‌ها و همچنین، محافظت بی‌جا از کودک زمینه این اختلال را ایجاد می‌کنند. بنابراین، هیچ کدام از سبک‌های فرزند پروری وجود ندارد که به تنهایی خودشیفتگی را در کودک افزایش دهد. در واقع، رفتار فرزند پروری در تعامل با عوامل دیگر می‌تواند مؤثر باشد.

 

ژنتیک

برخی تحقیقات از نقش ژنتیک در ایجاد شخصیت خودشیفته خبر می‌دهند. بر این اساس افراد برخی از ویژگی‌های شخصیتی مانند استحقاق و بزرگواری می‌توانند به ارث برده شوند. همچنین، اگر والدین به خودشیفتگی مبتلا باشند، خطر این عامل در کودکان نیز افزایش می‌یابد. بنابراین، اگر افراد مستعد ابتلاء به این اختلال شخصیت باشند، ممکن است هنگام مواجهه با عوامل خطر محیطی، به آن مبتلا شوند.

 

زیست شناسی

برخی تحقیقات، نقش عوامل بیولوژیکی را بررسی کرده‌اند. نتایج نشان داده است، در افراد مبتلا به خودشیفتگی سطح بالای استرس اکسیداتیو (یک عدم تعادل ملکولی که می‌تواند بدن را تحت فشار قرار دهد) وجود دارد. همچنین، در بررسی ساختار مغز این افراد، ماده خاکستری کمتر (که به همدلی مربوط است) وجود دارد.

از طرفی، میان اختلال شخصیت خودشیفته و تغییر در ساختار مغز پیشانی ارتباط وجود دارد. با این حال، تحقیقات بیشتری باید انجام شود. اما، امیدواریم در آینده نزدیک بتوان با مشاهده مغز یک فرد، ویژگی‌های شخصیتی خودشیفته را شناسایی کرد. از طرفی، از نظر برخی از محققان این فرض وجود دارد که ویژگی‌های ظاهری (مانند، قدرت، زیبایی، توانایی ورزشی و …) نیز با خودشیفتگی مرتبط است.

علائم اختلال خودشیفتگی

علائم اختلال خودشیفتگی

علائم اختلال خودشیفتگی بر اساس راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی مشخص می‌شود. بر این اساس، این اختلال در بزرگسالی شروع می‌شود و پنج ملاک (یا بیشتر) از ملاک‌های زیر باید برای تشخیص شخصیت خودشیفته وجود داشته باشد.

  1. افراد خودشیفته احساس خود بزرگ بینی دارند.

این افراد معمولاً توانایی‌های خود را بیش از حد برآورد می‌کنند. تمایل دارند موفقیت‌های خود را بزرگ نشان دهند. افراد خودشیفته در بیشتر مواقع متظاهر و دروغگو به نظر می‌رسند. از طرفی، ممکن است تصور کنند که سایر افراد نیز ارزش زیادی برای تلاش‌های آن‌ها قائل هستند. بنابراین، زمانی که دیگران آن‌ها را به اندازه دلخواهشان تحسین نمی‌کنند، متعجب می‌شوند. در نتیجه، کمک‌های دیگران را اغلب کوچک می‌شمرند.

  1. افراد مبتلا به خودشیفتگی، خیالپردازی‌هایی برای خود دارند.

 این افراد اغلب مشغول خیالپردازی درباره موفقیت، قدرت، زیبایی، ذکاوت و یا عشق ایده‌آل نامحدود هستند. در واقع، ممکن است این افراد دائماً به تحسین یا امتیازی که زمان آن خیلی گذشته است، فکر کنند. در نتیجه، در این حالت ایده‌آل خود را با افراد ممتاز مقایسه کنند.

  1. افراد خودشیفته معتقدند بی‌همانند، برتر و استثنائی هستند. بنابراین، از دیگران نیز انتظار دارند که آن‌ها را به همین شکل تأیید کنند.

در واقع، این افراد ممکن است تصور کنند که فقط اشخاصی که بی‌نظیر و استثنائی هستند می‌توانند آن‌ها را درک کنند. بنابراین، ممکن است فقط با آن‌ها معاشرت کنند. حتی، ممکن است ویژگی‌هایی مانند «عالی»،«سرآمد» و «بی‌همتا» را به افرادی که بیشتر با آن‌ها معاشرت می‌کنند، نسبت دهند. در حقیقت، افراد دارای شخصیت خودشیفته بر این باورند که ویژه و استثنائی است. همچنین، افراد معمولی آن‌ها را درک نمی‌کنند.

  1. افراد دارای خودشیفتگی معمولاً به تحسین و تأیید بیش از حد نیاز دارند.

این افراد علی‌رغم حالت خودبزرگ‌بینی که دارند، عزت نفس آن‌ها تقریباً بسیار شکننده است. در واقع، این دغدغه را دارند که دیگران عملکردشان را تا چه حد مطلوب می‌دانند و تحسین می‌کنند. بنابراین، نیاز به تحسین و تأیید مداوم پیدا می‌کنند. در نتیجه، انتظار دارند زمانی که وارد مکانی می‌شوند، با شور و هیاهوی زیاد مورد استقبال قرار گیرند. همچنین، اگر دیگران به اموال و دارایی‌های آن‌ها غبطه نخورند، متعجب می‌شوند. بنابراین، این افراد در تلاشند به هر شکل ممکن حتی فریب دادن دیگران، تأیید و تحسین آن‌ها را برانگیزند.

  1. احساس سزاواری دارند.

 در واقع، این افراد انتظارات نامعقولی در این رابطه دارند که افراد باید از آن‌ها اطاعت کنند. بنابراین، وقتی این اتفاق نمی‌افتد، عصبانی یا مبهوت می‌شوند. مثلاً، انتظار دارند بدون نوبت و ایستادن در صف آن چیزی را که می‌خواهند دریافت کنند و دیگران به آن‌ها احترام بگذارند. بنابراین، وقتی دیگران این انتظار را برآورده نمی‌کنند، آزرده خاطر می‌شوند.

  1. در تعامل با دیگران سودجو و بهره‌کش هستند.

افراد خودشیفته، برای رسیدن به هدف‌هایشان از دیگران سوء استفاده می‌کنند. در واقع، این افراد انتظار دارند، هر چه را می‌خواهند یا مورد نیازشان است، به آن‌ها داده شود. بنابراین، مهم نیست که چه زحمتی برای دیگران ایجاد می‌شود. مثلاً، انتظار دارند دیگران برای آن‌ها فداکاری کنند. در نتیجه، کار زیادی از سایرین بکشند. مبتلایان به شخصیت خودشیفته، زمانی با دیگران روابط دوستی یا عاشقانه برقرار می‌کنند، که این رابطه برای آن‌ها سود داشته باشد و عزت‌نفس آن‌ها بالا برود.

  1. همدلی نمی‌کنند.

افراد مبتلا به خودشیفتگی معمولاً با دیگران همدلی نمی‌کنند. در واقع، نمی‌توانند امیال، احساسات و ذهنیانت دیگران را تشخیص دهند. بنابراین، این افراد ممکن است تصور کنند دیگران تماماً به دنبال راحتی آن‌ها هستند. همچنین، نگرانی‌های خود را با جزئیات طولانی و به صورت نامناسب برای دیگران بیان می‌کنند. در حالی که، در درک نگرانی‌ها و نیازهای دیگران مشکل دارند. از طرفی، با افرادی که درباره نگرانی‌هایشان صحبت می‌کنند، به صورت تحقیرآمیز و کلافه برخورد می‌کنند. در واقع، برای آن‌ها اهمیتی ندارد که چه ضربه‌ای به دیگران وارد می‌کنند «مثلاً، صریح به همسر خود اطلاع می‌دهند که با شخص دیگری رابطه برقرار کرده‌اند.». معمولاً، کسانی که با افراد خودشیفته رابطه برقرار می‌کنند، متوجه نبود علاقه متقابل و سردی رابطه می‌شوند.

  1. به دیگران حسادت می‌کنند یا بر این باورند که دیگران به آن‌ها حسادت می‌کنند.

ممکن است این افراد به دارایی‌ها و موفقیت‌های دیگران غبطه بخورند. همچنین، تصور کنند که خودشان لایق این دارایی‌ها هستند. از طرفی، زمانی که دستاوردهای دیگران مهم تلقی شوند، این افراد آن‌ها را کوچک می‌شمرند.

  1. همچنین، رفتارهای متکبرانه دارند.

 نگرش این افراد معمولاً، از خود راضی، ارباب منش و یا تحقیر آمیز است. مثلاً، این افراد از گستاخی یا حماقت یک گارسون دست و پا چلفتی شکایت می‌کنند.

روش تشخیص یک شخصیت خودشیفته

تشخیص شخصیت خودشیفته توسط روانپزشکان، روانشناسان و سایر متخصصان بهداشت روان که در این زمینه آموزش لازم دیده‌اند امکان پذیر است. در واقع، متخصصان با انجام تست‌های تشخیصی و مصاحبه‌های تخصصی تشخیص خود را مطرح می‌کنند. بنابراین، ما با مشاهده چند نشانه نمی‌توانیم تشخیص دهیم که فرد خودشیفتگی دارد یا خیر. اما، اگر چند ملاک از 9 ملاکی که پیشتر گفته شد، در فردی مشاهده کردید، باید حتماً برای رجوع به متخصصان اقدام کنید.

نحوه کنترل اختلال خودشیفتگی

همانطور که قبل‌تر بیان شد، افراد دارای خودشیفتگی براساس اینکه در کجای این پیوستار قرار گیرند، علائم و نشانه‌هایی را با شدت متفاوت از خود نشان می‌دهند. در واقع، خودبزرگ‌بینی، عدم همدلی، نیاز به تحسین، فریبندگی و … در این افراد رایج است. اما، میزان این نشانه‌ها براساس نوع خودشیفتگی و شدت آن متفاوت است. با این حال، برای کنترل این اختلال باید راه های مواجهه با این افراد را بدانیم. در واقع، در این زمان باید از یک متخصص کمک بگیریم. زیرا، این افراد اعتماد به نفس شکننده‌ای دارند. در نتیجه، با انجام اقدامات نادرست، حالت تدافعی و نامناسبی از خودشان نشان می‌دهند و این می‌تواند موجب بدتر شدن شرایط شود. پس، باید از راهکارهایی که یک متخصص برای نحوه مواجهه با این افراد ارائه می‌دهد، استفاده کنیم.

راه های برخورد با یک شخصیت خودشیفته

راه های برخورد با یک شخصیت خودشیفته

در برخورد با این افراد فراموش نکنید که،

  • در قدم اول باید اطلاعات خود را درباره این مشکل و شرایطی که این افراد در آن قرار دارند، افزایش دهید.
  • همچنین، سعی کنید در تعامل با این افراد، مرزهای سالمی تعریف کنید تا بدانند که نمی‌توانند شما را فریب دهند. در این زمان، سعی کنید به جای استفاده از عبارات متهم کننده بیشتر از کلمه “من” استفاده کنید.
  • خواسته‌های خودتان را به صورت مستقیم اما ملایم بیان کنید. مثلاً “از بودن کنار تو لذت می‌برم. اما، اگر دوباره من را با این نام صدا کنی اینجا را ترک می‌کنم”.
  • به هیچ عنوان در بیان خواسته‌های خود عصبانی نشوید. اگر لازم بود مهارت‌های کنترل خشم را بیاموزید.
  • اگر به خواسته‌های شما توجهی نکرد، صحبت خود را عملی کنید. مثلاً، همانطور که گفته بودید مکان را ترک کنید.
  • با تعیین حد و مرز با این افراد، ممکن است رفتار آن‌ها با شما تغییر کند. مثلاً، کمتر با شما صحبت کنند. اما، نشان ندهید متوجه این تغییر شده‌اید.
  • و…

این راهکارها، در تعامل با انواع خودشیفته متفاوت است. بنابراین، از همکاران ما در مرکز مشاوره باتابان کمک بگیرید.

اختلال شخصیت خودشیفته چه عوارضی دارد؟

اختلال شخصیت خودشیفته با ویژگی‌هایی که دارد، عوارض جدی به دنبال دارد که شامل موارد زیر است:

  • این افراد در روابط کاری و تحصیلی خود با مشکل مواجه هستند.
  • دوستان زیادی ندارند.
  • نمی‌توانند روابط عمیق برقرار کنند.
  • با شکایات مداوم همسر مواجه هستند.
  • فرصت‌های شغلی را از دست می‌دهند.
  • در مقام مدیر محبوبیتی ندارند.
  • احتمال دارد به سایر اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت وسواسی-جبری و … مبتلا شوند.
  • احتمال سوء مصرف مواد مخدر و الکل در آن‌ها بیشتر است.
  • اضطراب و افسردگی را بیشتر تجربه می‌کنند.
  • مشکلات جسمانی بیشتری دارند.
  • به طور کلی، زندگی بدون کنترل این مشکل برای فرد و دیگران بسیار دشوار است.

چگونگی پیشگیری از بروز خودشیفتگی

چگونگی پیشگیری از بروز narcissism

بررسی علت‌های خودشیفتگی نشان داده است که برخی عوامل در بروز خودشیفتگی مؤثر هستند. در واقع، شاید ما نتوانیم اثر ژنتیک و یا ویژگی‌هایی که از این طریق به ارث می‌رسند کنترل کنیم. اما، برخی عوامل مانند محیطی که کودک در آن زندگی می‌کند و همچنین، نوع فرزند پروری می‌تواند در پیشگیری از بروز خودشیفتگی مؤثر باشد. بنابراین، والدین باید در تعامل با کودک خود مخصوصاً زمانی که برخی نشانه‌های خودشیفتگی را نشان می‌دهد اقدامات زیر را انجام دهند:

  • به کودک خود آموزش دهند به جای تحت تأثیر قرار دادن دیگران، باید با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. در واقع، گفتن مکرر برخی جملات مانند اینکه “تو خیلی خاص و متفاوت هستی“، باعث جلب توجه و تمایل آن‌ها به ایده‌آل بودن می‌شود. بنابراین، زمانی که مورد تأیید قرار نگیرند، دچار اضطراب و رنجش می‌شوند. پس، از گفتن برخی عبارات باید پرهیز شود.
  • صمیمیت واقعی را به کودک خود نشان دهند. بنابراین، والدین باید به جای “تو خاص هستی!”، بگویند و نشان دهند که “تو برای من خاص هستی”. این کلمات می‌تواند در کودک احساس پذیرش عمیق -که زیر بنای عزت نفس واقعی است- ایجاد کند. پس، بزرگترین تعریفی که والدین می‌توانند به ودک ود بدهند این است که “از اینکه کنار تو بودم، لذت بردم”.
  • درباره احساساتی که در کتاب‌ها، فیلم‎‎‌ها یا زندگی واقعی نشان داده می‌شود، صحبت کنند. کودکان باید بتوانند افکار و احساسات و خواسته‌های دیگران را درک کنند. بنابراین، این روش خیلی خوبی است که آن‌ها را به مهربانی و همدلی از این طریق تشویق کنیم.
  • هنگام مشاهده رفتارهای غیر احساسی در کودک باید عکس‌العمل مناسب نشان دهند. در این زمان، باید کودک را کنار کشید و به او کمک کرد تا عکس‌العمل طرف مقابل را تصور کند. این کار باید با دلسوزی و ملایمت انجام شود. در واقع، باید بدانیم برخی از کودکان به انتقاد بسیار حساس هستند. بنابراین، وقتی دچار تشویش می‌شوند باید به جای اینکه آن‌ها را متقاعد کنیم که بد رفتار کردند، بر حرکت رو به جلو تأکید کنیم.
  • به طور کلی، فراموش نکنیم که کودکان بسیار توانمندند و با فرزند پروری صحیح می‌توان مانع از بروز بسیاری از مشکلات شد.

برای درمان خودشیفتگی از کجا کمک بگیرم؟

همانطور که می‌دانید، خودشیفتگی بر تمام جنبه‌های زندگی یک فرد تأثیر می‌گذارد. از طرفی، افرادی که بیشترین تعامل را با مبتلایان به شخصیت خودشیفته دارند، رنج بیشتری را تحمل می‌کنند. در نتیجه، می‌خواهند هر چه سریع‌تر این مسئله تحت کنترل و درمان قرار گیرد. با این حال، چون مبتلایان به این مشکل معمولاً نشانه‌های خود را مشکل تلقی نمی‌کنند، در برابر رجوع و پذیرش درمان مقاوم هستند. بنابراین، برای کمک به این افراد باید از درمانگران متخصص و حرفه‌ای در این زمینه استفاده شود.

پیشنهاد ما به شما، درمانگران مرکز باتابان می‌باشد. در واقع، این افراد برای کنترل و درمان انواع اختلالات شخصیت آموزش‌های لازم را دریافت کرده‌اند و تجربه کاری موفقی دارند.

نتیجه گیری

به طور کلی خودشیفتگی یک تغییر اساسی در روابط و اشتغالات افراد ایجاد می‌کند. در واقع، این افراد با عدم توجه به دیگران و نیازهای آن‌ها و از طرفی، توجه مداوم با خواسته‌های خود باعث تغییر شکل روابط می‌شوند. بنابراین، مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی این افراد ایجاد می‌شود. از طرفی، سهل‌انگاری و بی‌توجهی در کنترل و درمان به موقع این مشکلات نیز تبعات جبران ناپذیری دارد. بنابراین، توصیه می‌شود، چنانچه با علائم خودشیفتگی مواجه شدید، در قدم اول برای دریافت یک کمک حرفه‌ای از درمانگران باتجربه مرکز مشاوره باتابان اقدام کنید. همراه شما هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نظرات کاربران